جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

اینجا جزیره اختصاصی آقای سین هستش :) اینجا از خاطرات دانشجویی تا خاطرات تدریس تا مطالبی که در مورد رشد و توسعه فردی هستش و برام جالبن رو مینویسم گاهی اوقات هم دلنوشته ؛)

آخرین نظرات

۳۳ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

یه مدت پیش که در مورد دایره شایستگی نوشتم و اینکه حواسمون به حاشیه ها نباشه (اخبار) و حواست رو اتفاقات یا به اصطلاح خبرهای جنجالی پرت نکنن، خب همونطور که گفتم تصمیم گرفته بودم یک ماه اخبار رو کنار بگذارم، اینطور بگم که خیلی سخت بود همش احساس میکردم از دنیا دارم عقب میمونم! و همش این حرف نویسنده رو توی ذهنم مرور میکردم که اگر اتفاق مهمی رخ دهد به گوشتان میرسد از طریق دوستان و اطرافیان یا اصلا خبر نداشته باشم! به قول رولف:«با تقریبا 60 خبر در روز 20 هزار خبر در سال، آیا باعث شده تصمیم بهتری در زندگی، شغل و رفاه تان بگیرید؟»، اما بعد این دوره احساس رضایت خوبی داشت، اما گاهی اوقات اواخر شب که وقت داشتم یه چک میکردم که دیدم این هم بهم ثابت شد که ذهنم رو داره بهم میریزه و یه جورایی آرامشم رو میگیره، فقط آرامش رو گرفت و چیزی برام نداشت!

میدونی قبلا ها هم دوست نداشتم در مورد هر چیز نظر بدم، همیشه به خودم میگم تو توی این موضوع تخصص نداری نه وقت خودت رو بگیر نه وقت دیگران رو! قبلا هم که اخبار رو دنبال میکردم همش دنبال متخصصین اون موضوع بودم و مطالبشون رو میخوندم و میشنیدم! اما چند ماهی میشه که تصمیم گرفتم توی دایره خودم باشه به قول رولف دوبلی:« توی دایره شایستگی خودت باش، به عمق برو نه به عرض! هر چه خارج از دایره است مربوط به حوزه تخصصی شما نیست بنابراین آن را نمیفهمید یا کاملا نمیفهمید! شما یک انتخاب دارید؛ یا باید یک خوره باشید با یک بازنده، میتوانید «استادی» نیز بنامید بتهوون یک خوره (استاد) بود، اما چه جور خوره ای؟ او بهترین جهان در ساختن سمفونیها بود. با این وجود، خارج از دایره شایستگی اش او در هیچ چیز دیگری برجسته نبود. اسحاق نیوتن، احتمالا بزرگترین دانشمند تمام دوران هم یک خوره بود. در خارج از دایره شایستگی خود او البته یک بازنده به تمام معنا بود؛ یکبار وقتی تلاش کرد که روند بازار سهام را پیش بینی کند در معرض یک ضرر هنگفت مالی قرار گرفت» اونها تک بعدی بودن یا به اصطلاح خوره.

اصلا میدونی مثالش رو میشه از دوران کنکور آورد! توی دوران کنکور هم همش به ما میگفتن که بچه ها حواستون فقط به درستون باشه (دایره شایستگی تون) و سعی کنید درگیر حواشی مربوط به کنکور و اینا نشید؛ که اینجا هم اونو یکی از اشتباهات رایج کنکوری ها آورده، دام ششم: درگیر شدن ذهن در حاشیه ها

بخاطر همین هیچ کجا در مورد حواشی روز جامعه و سیاست و مذهب و غیره صحبت نمیکنم، خوشحالم توی این چند روز با این اتفاقات جامعه توی دایره شایستگی خودم موندم و وقتم رو برای اونها گذاشتم، سعی میکنم خودم رو وقف محتوایی کاملا مرتبط به دایره شایستگی (حوزه تخصصی) خودم کنم «با اینکار شما مزیتی بزرگی نسبت به رقیبانتان خواهید داشت».

آقای سین
۰۶ مهر ۰۱ ، ۲۲:۱۵ ۳ نظر

1. چقدر حرص خوردم وقتی این پست رو میخوندم البته از ترم اولی با این اساتید بی سواد مواجه شدم حرص میخورم و ناراحتم ، اینکه معلمای آینده این مملکت زیر دست اینها باید رشد کنن واقعا؟! پر از تناقض من موندم چطور با این اساتید، وقتی از سند تحول و گام دوم حرف میزنن خندشون نمیگیره! همینقدر مضحک، بعضی اساتید دیگه من که اصلا بهشون توی کلاس استاد نمیگم حیفه! یا به قول استاد شماره 59 که گفت:« میدونین شما گاهی وقتا میگین چه استاد بیسوادی، ولی شاید اون استاد سوادشو داشته باشه اما نتونه علم و سوادشو عرضه کنه، شما ها یادبگیرین که چطور علم و دانشتون رو به نمایش بدین.» خب در این شرایط میگم که چه حاصل؟

2. استاد زبانم گفت که:«سیستم دانشگاهی تمام دنیا بوی قرن قبلی رو میده هنوز سیستم خرابه، بنابراین برین دنبال چیزای جدید مثل اپلیکیشن های جدید و غیره الان توی دانشگاه درس نمیدن! اما بعدا میگین ای وای کاش یاد میگرفتم، بدونید که کار آینده تون عوض میشه.به خودتون قول بدین که برای اینه جلو بیفتید یادبگیریم چطوری کار آینده تون عوض میشه، هر روز یاد بگیرین چطوری چیز جدید یاد بگیرین» اینجاش که گفت بدونید کار آیندتون عوض میشه یهو ذهنم رفت سمت هوش مصنوعی، پیش خودم فکر کردم خیلی از شغل ها که با انقلاب صنعتی از بین رفتن، ممکنه شغل معلمی هم در آینده با انقلابی به نام هوش مصنوعی از بین بره؟ بعد چند روز بعدش توی اینستاگرام یه پیج دیدم که برای یه دانشجوی کامپیوتر دانشگاه امیرکبیر بود، توی پیجش در مورد هوش مصنوعی توضیح میده یه پست داشت به این عنوان «آیا شغل من از بین میرود؟» که شغل ها به چهار دسته تقسیم میشدن 1. منطقه امن 2. پوشش انسانی 3. پیشرفت آهسته 4. منطقه خطر ؛ منطقه امن شغل هایی که هوش مصنوعی نمیتونه انجامشون بده مثل وکیل و مدیر روابط عمومی، پوشش انسانی شغل هایی که هوش مصنوعی کاملا جای اونها رو نمیگیره اما باهاشون آمیخته میشه مثل معلمان (خوشبختانه :| )، پیشرفت آهسته: هوش مصنوعی احتمالا در آینده میتونه انجامشون بده برام جالب بود مثلا پژوهشگران، مقاله نویسان، طراحان گرافیک، محقق دارو و پزشکی و دانشمندان :| باز یه سایت بود که شغل رو بنویسی بهت میگه که این شغل از بین میره یا نه! اینجا باز سرچ زدم دیدم برای معلم ها هم چند دسته بندی تعیین کرده؛ زدم متوسطه نوشت بدون نگرانی! اما برای معلمان ابتدایی نوشت کاملا ایمن.

آقای سین
۲۷ شهریور ۰۱ ، ۲۲:۰۱ ۴ نظر

1. ترم قبل پویایی گروهی با تمرکز بر کلاس درس که اینجا یکم در موردش گفتم، استاد آخرای ترم زیاد گفتن که شما کارهاتون بیشترش آمادس فقط نمونه آماری تون کمه که میتونید دو نفر دو نفر کارهاتون رو روی هم بریزید و تبدیلش کنید به مقاله و منم بهتون کمک میکنم، به یکی از دوستان گفتم که میخوای تابستونی اوکیش کنیم؟ گفت عالیه ، باشه؛ بعد امتحانات بهش پیام دادم که شروع کنیم میگفت آره شروع میکنیم، کارمون یکم ریزه کاری داشت گفتم اینا رو انجام بدیم بفرستیم استاد ببینیم چی میگه، گفت فایل های لپ تاپم پاک شده و ندارمش، گفتم فکر یکی از بچه ها فایلت رو داشته باشه بزار ببینم داره، که داشت؛ فایل هم پیدا شد و پیام دادم که استاد از کجا شروع کنیم استاد هم یه فایل صوتی فرستاد و توضیح داد، تا که فایل رو براش فرستادم وا رفت :/ که آقا سخته و اینا، استاد گفته بود که :«باید اول 10 تا مقاله در ارتباط با موضوعتون پیدا کنید برای مرور پیشینه، دوم اینکه بهم ایمیل بزنید نمونه مقاله براتون بفرستم، سوم اینکه باید مشخص کنید مقالتون رو به کجا میخواین بفرستین مثلا ایران کنفرانس یا سیویلیکا سمینار یا همایش هایی که مربوط به موضوعتون هست رو پیدا کنید بعد اطلاعیشو و راهنماشو بخونید و بر اساس اون بنویسید بعد برام بفرستین که اصلاح کنم». باز خودم رفتم همایش های مرتبط با موضوعمون رو پیدا کردم و بهش گفتم شروع کنیم؟ گفت که بیرونم خونه اومدم یه کارش میکنیم، خلاصه که دیگه تنبل بازی درآورد و پیچوند، شاید بگین خب با یکی دیگه کار میکردی باید عرض کنم که بیشتر دوستان کار تحقیقیشون من در آوردی بوده! و برای دانشگاه به اجبار کار رو انجام دادن چه برسه الان و اینکه اگه فعالشون ایشون باشن چه انتظاری از بقیه.

2. ترم قبل یه درس دیگه هم داشتیم به اسم نگارش علمی، استاد ظاهرن خیلی دقیق و سختگیر بود به این صورت که یه فایل Pdf داشت که تمام جزئیاتی که باید برای نگارش علمی مقاله رعایت میکردیم رو نوشته بود، اما اشکالش اینجا بود که ایشون هم حوصله نداشتن بعد از این همه زحمتی که کشیدیم و ساعت ها وقت گذاشتیم براش حتی محض رضای خدا یه بازخورد نداد از مقاله، نمیدونم استانداردش چند تا بازخورد هست که باید به دانشجو بده اما خب دیگه، بعد از امتحانات به ایشون هم پیام دادم که استاد میخوام این مقالمو چاپ کنم، لطف میکنید بازخورد بدین اصلاح کنم؟ اما هیچی!

میدونی همیشه به خودم میگم وقتی کاری رو تا آخرین مرحله نرسوندی در واقع کاری انجام ندادی، آره وقتی نتونستم مقالم رو چاپ کنم چه تفاوتی میکنم با اونی که پول داد براش نوشتن و برای استاد فرستاد هر دومون مقاله نداریم.

آقای سین
۱۹ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۳۱ ۳ نظر

1. راستش تابستونی دارم در مورد رشته برای ارشد تحقیق میکنم، اما تا الان نتونستم در مورد آینده شغلی این رشته ها چیزی پیدا کنم کاش یه سایت درس و حسابی بود :| سایت ها بیشتر معرفی رشته رو دارن و دروسش رو.

2. میخوام اگه بشه زبان چینی رو شروع کنم به نظرم در آینده بیشتر به دردم بخوره! حالا نمیدونم شاید باید انگلیسی رو به سطح عالی برسونم و بعد متمرکز بشم روی چینی :| به نظرم تا چند سال آینده زبان دوم دنیا بشه چینی! شاید بهتر باشه کلاس حضوری برم، خوندن به صورت خودآموز خیلی کند پیش میره البته برای من!

3. زمانی که باشگاه هستم و اینا هیجان و نمیدونم یه حس نشاط هست که به خودم میگم ادامه میدم تا دان 3 یا 4 اما وقتی یه روز میگذره یا تا یه ساعت قبل باشگاه از روی اجبار انگار میرم بخاطر رودربایستی با استادم! کاش این نیرو یا نمیدونم این اجباره باز تو دوران دانشجویی (که یه ماه دیگه شروع میشه) هم ادامه داشته باشه!

4. خیلی وقته ساعت مطالعاتیم (چه درسی چه غیردرسی) رو نمی‌نویسم یعنی از بعد کنکور! توی کارنامه کانون یه بخش داشت که نمودار پیشرفت رو نشون می‌داد من عاشق اون بخش بودم، شاید بشه بهش گفت نمودار تلاش‌ها!، همیشه می‌خواستم همچین نموداری برای بیشتر ابعاد زندگی داشتم که هر موقع می‌خواستم جا بزنم بهش نگاه کنم بگم ببین تا اینجا راه رو تونستی از این به بعدش هم میتونی و چیزی نمونده یا اینکه اگه کلاً یه مدت عقب افتادیم یادمون نره اون همه تلاش‌های گذشته رو، کلاً از اینکه بتونم تلاش هام عینی کنم و جلو باشه خوشم میاد، یا مثلاً یه زبان‌آموز برا خودش به نمودار درست کنه (توی اکسل یا هر جا) هم میتونی ازش انگیزه بگیره هم هر موقع به تلاش هاش نگاه میکنه لذت میبره. (من برای خودم این‌طور نمودار رسم کردم)

5. چند روز پیش رفتم چشم پزشک دوباره مثل پارسال گفت که بیا چشمات رو صفر کن! اما خب میدونی چشم به نظرم کل دنیای یک فرده، نمیشه ریسک کرد، قبلا از دوستم شنیدم بودم بعد لیزیک یه سری مراعات ها داره بهش گفتم گفت اینا همش جفنگیاته! بخاطر همین زیاد بهش اعتماد ندارم دوستم که اطرافیانش زیاد لیزیک کردن، میگفت عمل حداکثر 10 ثانیه طول میکشه و تا یک هفته اصلا نباید توی نور باشی باید بری داخل اتاق تاریک و تا یک ماه هم باید قطره بریزی و مراعات کنی توی گرد و خاک نباشی یا پیازی چیزی حواست بهشون باشه، تا وقتی که قرنیه چشمت جا میافته باید مراقب باشی و اینا، میگفت اگه دکتر خوبی نباشه ممکنه شماره چشمت رو زیاد تر کنه، دیدت رو تار کنه، فشار چشمت بهم بخوره و مشکلات دیگه میگفت دکتر من گفته تا 24 سالگی که قرنیه چشم ثابت میشه عمل نکنین! نمیدونم.

آقای سین
۳۰ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۰۰ ۷ نظر

از تیر ماه پارسال (١۴٠٠) که کونگ‌فو توآ رو شروع کردم از اونجایی که استاد هنوز باشگاه نداشتند توی پارک یا بیابون (برای استقامت) تمرین میکردیم تا آبان خوب بود بعد توی یکی از تمرینات خیلی بد آسیب دیدم، دیگه چند ماهی نه میتونستم برم نه انگیزه ای داشتم بعد که استاد باشگاه راه انداختند، زنگ زدن که اگه دوست داشتی بیا، منم یه چند روز فکر کردم آخر تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم تا همین قبل امتحانات هم تا میتونستم و درگیر دانشگاه نبودم میرفتم و توی همین مدت هم خیلی آسیب دیدم البته از من ضعیف تر هم اونجا هست اما نمیدونم چرا همش من آسیب میبینم!! ، بعد که هفته قبل رفتم دانشگاه برای ٣ امتحان فقط!  توی خوابگاه نمیدونم موضوع چی بود، اما یکی از دوستان گفت ۴ ساله دارم دفاع شخصی کار میکنم! و همون جا چند تا فن رو انجام داد، واقعا هم با یکی، دو سال نمیشه به جایی رسید، در مسیر بودن و ادامه دادن خیلی حس خوبی داره، تابستون خب پیش همین استادم از مهر که دانشگاه شروع میشه هم نمیدونم، آیا میتونم اونجا یه باشگاه خوب پیدا کنم یا قراره دوباره وقفه بیاد؟ 

از سال کنکور هم بهم میگفت بیا که باعث میشه بهتر درس بخونی و فلان اما خب حوصله نداشتم امروز یه مقاله خوندم که از اثرات ورزش میگفت: زندگی شاد تر، پر انرژی بودن، تقویت حافظه، خلاق تر شدن و مقاوم در برابر بیماری ها حالا جدای از اینها باید استمرار داشته باشم توی کارام، اینم همون تغییر یک درصدی جیمز کلیر هست دیگه، نه؟

آقای سین
۱۵ تیر ۰۱ ، ۲۱:۵۱ ۳ نظر