جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

اینجا جزیره اختصاصی منه:) اینجا از خاطرات دانشجویی تا خاطرات تدریس تا مطالبی که در مورد رشد و توسعه فردی هستش و برام جالبن رو مینویسم گاهی اوقات هم دلنوشته ؛)

آخرین نظرات

۲۲ مطلب با موضوع «خاطرات :: دانشجویی» ثبت شده است

دیشب سر کلاس استاد شماره 4 که استاد ترم یک من هم بودن ؛ اولین جلسه ترم جدید بود و بعد از اینکه متوجه شدند که چند ترم قبل با ما کلاس داشتند یه احوال پرسی داشتند و بعد از اون از دانشجو ها خواستند که در طول این دوران آموزش مجازی اگه خاطره ای کسی داره و میخواد بیان کنه میتونه یکی از دوستان یه خاطره از سختگیری استاد ترم قبل گفتند:« استاد خیلی سخت گرفت ترم قبل و دو تا منبع سنگین هم داشتیم و من بخاطر مشکلات اینترنت و اینکه نتونستم برگ های پاسخنامه ام رو بارگذاری کنم درس رو افتادم» بعد استاد یه خاطره هم خودشون از دوران تحصیلشون گفتند:«در فاصله خیلی کوتاهی دو تن از اقوام نزدیک فوت میشن و من چند روز غیبت داشتم : اما یه استاد داشتیم که گفته بود اگه غیبت داشته باشید 2 نمره کم میکنم اگه آمدید و حضور پیدا کردین سر کلاس  و درس بلد نبودید 2 نمره دیگه کم میکنم ؛ بعد من که غیبت داشتم یکی از دوستان باهام تماس گرفت و گفت که استاد گفته که  به من سلام برسونه و بگه که به دلیل غیبت هاتون نمره امتحان شما از 14 حساب میشه و اگه 20 هم بشه نمره 14 هست من خیلی اون درس رو خوندم و رفتم سر جلسه امتحان و شرکت کردم نمرم شد 8.75 ؛ بعد رفتم پیش استادم و بهشون گفتم من این مشکل رو داشتم اگه براتون مقدوره بهم کمک کنید بعد استاد بهم گفتند میخواستند فوت نکنن !!!! (نمی بایست فوت میکردند!)».

استاد بعد از اینکه این خاطره رو تعریف کردند گفتند :«من هر موقع کسی در مورد افتاده درس برام میگه این خاطره یادم میاد ، بچه ها معلم که شدید خاطره خوب موندگار ذهن بچه های مردم بشید منظورم این نیست نمره مفت بدین ولی از مسیر انسانیت خارج نشین و با سرنوشت بچه های مردم بازی نکنید اگه براتون مقدوره دوباره امتحان بگیرین یا کار جمعی ازش بخواین یا هر شکل دیگه کمکش کنید» و همچنین گفتند:« موقعی که دانش آموز یا دانشجو میگه اینترنت ندارم ، نمیگم که نمره بدین حداقل کاری که میتونید انجام بدین و اینکه بخاطرش حقوق میگیرید یه تلاشی کنید که به نحوی عقب افتادگی بچه مردم جبران بشه».

و استاد پیشنهادات زیادی هم دادند مثل :

شماره 1 : کار هایی که انجام میدین رو یادداشت کنید توی یه دفترچه خاطرات سال 30 ام کاریتون که رسید : میتونید اونو تبدیل به کتاب کنید با عنوان هایی مثل  : 30 سال در آموزش و پرورش یا چشم به هم زدنی در آموزش و پرورش یا 30 سال در دنیای آموزش و پرورش و هدیه بدین به نسل های بعد. خیلی خوندنی میشه :)

شماره 2 : و گفتند : «زبان انگلیسی رو صرفا نخونید که ترجمه کنید بخونید که صحبت کنید» و  زبان لازمه پیشرفته.

شماره 3 : گفتند که :« علم هم خصوصی شده ، سرمایه گذاری خارجی یاد بگیرین مثلا بیت کوین و ارز های دیجیتال مثل من نباشید حیفم میاد ، ببینید که آقا میتونید ازش پول در بیارید؟ اینها آینده شما هستند من آینده نگری برای 20 سال آینده نداشتم شما اینطور نباشید».

بعد یکی از دوستان گفتند که :« استاد ما که معلم شدیم پی معلمی رو به تنمون مالیدیم و ما میدونیستیم که چیزی از نظر مالی در معلمی نیست و این رو پذیرفتیم ، و ما انتظار نداشتیم که مثل یه دکتر پول در بیاریم و دغدغه ما یه چیز دیگس ، من خودم وقتی دانش آموز بودم معلم فیزکمون یکی از بهترین معلم های استان بود اما وقتی زد توی کار اقتصادی فقط ربع ساعت سر کلاس بود و همش درگیر تماس های کار دیگش بود و از اون رسالت اصلیش دور شده بود و و کلا 2 ماه اومد سر کلاس و براش مهم نبود دانش آموز یاد گرفته یا نه و فقط به فکر کسب و کار خودش بود ، به نظر من معلم باید وقتش رو صرف مطالعه کنه و آینده بچه های مردم رو نابود نکنه».

بعد استاد گفتند :« توی خانواده دو نفر هستیم که درسخونده های خانواده هستیم وضع اقتصادیمون از همه بدتره ، نمیگیم که به درستون اهمیت ندین حرفم اینه که به فکر آینده اقتصادی خودتون هم باشید ، تمام اون چیزایی که در جامعه مردم دارند شما هم جامعه ازتون داره داشته باشید و شما باید بهتر از اونا داشته باشید تو مدرسه مثلا مدیر سطح بالا چرا شما باید در سطح معلم باقی بمونید خب مدیر میشین بعد که مدیر شدین یکی از  مدیرا از همه با سواد تره چرا شما باید یه مدیر بی سواد و یه دنده باشید؟ مدیر باسواد منعطف باشید و یکی دیگه یه ماشین گرون داره شما چرا باید پراید سوار شین؟ چرا شما نباید داشته باشید، من میگم همه اینها رو در کنار هم داشته باشید اما امیدوارم زندگی معلمی یا اینطوری بشه که قناعت به زندگی معلمی برگرده یا دلار 7 هزارتومن که بعد ببینید که اعجاز رو تنها باید در خاموش شدن آتشکده فارس دید یا هنر معلمی و نظرم اینه که اینها در تضاد نیستند ».

از دیشب تا الان فکر میکردم هم در مورد حرف استاد هم در مورد حرف دوستم که سر کلاس ، از یک طرف همون طور که اقتصاد میگه ما هزینه فرصت داریم و ما وقتی پولمون ( اینجا وقتمون) رو صرف چیزی میکنیم از مزایای گزینه های بعدی محروم میمونه و به نظرم این ذات دنیاس بخاطر اینکه وقت ما محدوده و اینجا به حرف دوستم میرسم که گفتند برای اینکه ما بخواهیم رسالت معلمی خودمون رو به بهترین نحوه انجام بدیم دیگه یه سری معایب هم داره مثل اینکه دیگه نمیشه اونقدر ها هم وضع اقتصادیمون خوب باشه و به نظرم استاد خیلی کمال گرایانه صحبت کرد اما از طرف دیگه که فکر میکنم که توی این سال ها از افراد مختلف شنیدم که محدود به یه منبع درآمد نباشید و از این حرف ها ، در نهایت میشه این نتیجه رو گرفت که نه یه کار بزرگ اقتصادی ، بلکه در کنار معلمی یه کاری که مثلا شریک یه کسب و کاری بشیم و غیره به هر حال طوری نباشه که به  رسالت اصلی ما ضربه بزنه حالا هرچند که معلم نباید دغدغه اقتصادی داشته باشه و این کار دولت ها که دارند در حق معلم ها انجام میدن اصلا درست نیست و معلمی که دکتر و مهندس و وزیر و غیره از زیر دست اینها رشد میکنن نباید اینگونه توی جامعه خُرد بشه اما خب دیگه با این شرایط معلمی رو پذیرفتیم و هدفمون از زندگی این رسالتمونه که باید به بهترین نحوه انجام بدیم.

Raymond
۰۴ اسفند ۰۰ ، ۲۰:۵۲ ۴ نظر

* خب ترم جدید شروع شد و من انصافا فکر نمیکردم کارورزی 2 هم باید توی شهر خودمون انجام بدیم اما خوبه از اونجایی که ترم قبل با همه اهالی مدرسه قبلی و اقای "ر" دبیر مطالعات اجتماعی دبیرستان متوسطه خودم خداحافظی کردم این ترم سطح مدرسه رو بالا میبرم و میخوام برم شاهد به امید خدا اما در کل در فکر اینم که برای کارورزی دوم برم یه مدرسه خوب یه مدرسه که امکانات داشته باشه تا روش تدریس های دلخواهم رو امتحان کنم حالا اگه هم نشد باز اشکال نداره ولی باید حتما در تدرس های بعدی : طرح درس خوب بنویسم و از چند روش تدرس استفاده کنم (تلفیقی) حالا اگه بشه جدول هدف محتوا هم طراحی کنم براش که عالی میشه و یه نکته دیگه اینکه برای تدریس بعدی باید روی مدیریت کلاسم بیشتر کار کنم و 2 ، 3 تا کتاب خوب در موردش بخونم ترم قبلی آقای "ر" خیلی از ابتدای ترم روی مدیریت کلاس تاکید داشتند تا اینکه دیدم بعلهههه مدیریت کلاس اصلا آسون نیست.

* امروز داشتم یه چرخی توی سایت کتابفروشی آگاه میزدم قیمت ها جوری بالا بود که قیمت دو تا کتاب اندازه نصف حقوق میشد :| چرا واقعا :/  اما دیگه چاره ای نیست برای ترم جدید باید علاوه بر کتاب هایی در مورد کاروزی یه سری کتاب های دیگه هم که تو لیست برنامه کتابخوانی هستند رو هم بخرم.

* حالا کاش کتاب ها خوب بودن پارسال کتاب در مورد روش تدریس و الگو های تدریس گرفتم با اینکه کانال دانشگاه معرفیش کرده بود اما افتضاح بود دیگه تصمیم گرفتم کتاب مجازی سفارش ندم :| و الان یه کتاب در مورد روش تدریس و  اینا پیدا کردم همین رو میخونم برای کارورزی دو فعلا.

Raymond
۲۷ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۴۴ ۳ نظر

چند روز که استاد نمرات رو وارد سامانه کرد خیلی ها رو انداخت بود و طبق روال معمول دانشجو ها هم حمله ور شدن به پیوی استاد برای خواهش و التماس برای پاس شدن ، اما انگار استاد شب آنلاین شد و جواب دوستان رو میداد و دوستان هم براشون مهم نبود و استاد رو با پیام هاشون سر کار گذاشته بودن و پیام های استاد رو میفرستادن گروه دانشجویی و موجبات خنده دوستان رو فراهم میکردند در این جواب هایی که استاد بهشون داده بود دو تا جواب خیلی برام جالب بود و پیام هاش تکان دهنده بود به اصطلاح متن دقیق دو تا از پیام ها این بود : «انشاالله در ترم بعد دوباره تلاش کنید. اگر به تعالیم دینی معتقدید با این روش درس خوندن باید نگران حلال بودن شغلی که قرار است بدان مشغول شوید یعنی معلمی باشید.»

یکی از پیام های دیگه هم بعد از اینکه یکی از دانشجو ها خیلی اصرار کرده بود و به استاد گفته بود که :« من در درس *** پایه علمی قوی دارم و قول میدم که در آینده دبیر خوبی بشم»

استاد در جواب گفته بودند که :

«متاسفانه پایه علمی کسی که از 20 نمره 7 میگیرد اصلا به درد معلمی نمیخورد و من به سهم خودم چنین خیانتی به دانش آموزان این مملکت نمیکنم».

بعد این پیام ها به خودم گفتم کاش حداقا نصف اساتید ما این نگرش رو داشتند.

این چند روز خیلی ذهنم رو درگیر کرده اینکه حرف استادمون خیلی دقیق بود ؛ از این نظر که ما اگه دانشجو معمولی بودیم و اگه استاد به دانشجو یه نمره هم میداد هر چند کار اشتباهی انجام داده و باید به حلال بودن حقوقش شک کنه اما ما دانشجو معلم ها نه تنها دانشجو هستیم بلکه معلم های آینده مملکت هستیم و هر سال قراره کلی دانش آموز زیر دست ما تربیت بشن و اینجاست که اگه یه استادی حالا چه در تدریسش کم بزاره و چه نمره الکی بده و پاس کنه ؛ چه خیانتی کرده به نظام آموزشی به وطنش به قطره قطره خون های شهدایی  که تمام زندگیشون رو گذاشتن برا این سرزمین.

تا اینکه امروز با اعتراض دوستانی که انداخته بود دوباره یه پیام بلند دیگه داد و حرف رو تایید کرد ؛ پیام ایشون :

از نظر من دانشجوی ترم پنجم دانشگاه می بایست ویژگی هایی داشته باشد که برخی از شما فاقد آن هستید. من به کلاس و امتحان و نمره دانشگاه طوری نگاه نمی‌کنم که گویی یک فرآیند تشریفاتی است و صرفا باید به پایان برسد. دانشجو باید طی تحصیل، صلاحیت گذر از امتحان و رفتن به ترم بعد را پیدا کند. مخصوصا این حساسیت در مورد دانشگاه فرهنگیان که دانشجویانش قرار است معلم بچه های این مملکت بشوند بسیار بیشتر است. از پول این مملکت دارند به شما حقوق می‌دهند تا درس بخوانید و سواد یاد بگیرید تا بتوانید به دیگران هم آموزش دهید. و دانشجویانی که برخی حتی در سواد خواندن و نوشتن هم اشکال دارند قطعا صلاحیت این کار را ندارند و اگر مذهبی یا اخلاقی هستند بدانند حقوقی که از این بابت می‌گیرند اشکال دارد. 
به هرحال کار دانشگاه و دانشجو و معلم با خواهش و تمنا و این چیزها راه نمی‌افتد. باید درس بخوانید و اگر نخواندید هیچ چیز دیگری به شما کمک نخواهد کرد.

 

Raymond
۰۴ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۳۴

کم کم داره امتحانات هم تمام میشه و پایان ترم 5 ؛ این ترم برا بعضی از دروس وقت خوبی گذاشتم اما برا بعضی واقعا کم کار کردم ؛ مثلا همین روش پژوهش هر چند که خیلی ساعت زیادی وقت گذاشتم اما الان که فرستادم برا استاد احساس میکنم خیلی خیلی بهتر میتونستم بنویسمش کاش دو برابر این زمان براش وقت میگذاشتم هر چند استاد اهمیت نمیده ( به این صورت که خیلی از دوستان کپی کردن از مقالات دیگه ) اما خب خودم که باید اهمیت میدادم بالاخره یکی از مهم ترین دروس همین روش پژوهش بود ، البته هنوز فرصت هست که ترم بعد در روش پژوهش 2 جبرانش کنم به امید خدا ؛ یکی از دروس دیگه که کم کاری کردم گزارش کارورزی بود(البته به نسبت انتظاری که داشت استاد کارم کامل بود)  ، گزارش های کارورزی 1 ترم بالایی ها رو میبینم که چقدر کامل و چقدر منبع دارن (البته خب بعضیا کپی هست اما برخی ها معلومه که طرف وقت گذاشته).

نمی دونم برا ترم مجازی استادا اینطوری شدن یا کلا ما خیلی استادای بیخیال و بعضا بیسوادی داریم؟ ، برخی ها که کلا سواد زیادی ندارن (من موندم اینا چطور استاد شدن!) برخی ها ادعای دکتر بودن دارن اما روش تدریسشون افتضاحه ...

خبر هایی میاد که ترم بعد میخواد حضوری بشه اما خب چه حضوری بشه و جه مجازی بمونه تصمیم گرفتم ترم بعد رو بیشتر جدی بگیرم و کارهامو به بهترین وجه انجام بدم ، این ترم یکی از بچه ها کار هاشو خیلی کامل و قشنگ آماده میکرد خیلی حال کردم :)

Raymond
۲۶ دی ۰۰ ، ۲۲:۱۸ ۴ نظر

این قسمت خاطره هم داره!

ترم یک : 

استاد شماره 2 :

اوایل ترم استاد گفت که این درستون هم تئوری هست هم عملی و یه پروژه برامون تعریف کردن که باید تا آخر این ترم آماده بشه و 3 تا منع اصلی و چندین منبع فرعی ؛ ترم اول بودیم و تازه کار ! خلاصه که من هم میخواستم خیلی عالی از کار در بیاد و همش تو کتابخونه و توی سایت ها بودم ؛ اواسط ترم تعدادی از ما که برامون مهم بودش کارهامون رو نشون استاد دادیم و ایشون هم نظر دادن و ایراداتی گرفتن ؛

خلاصه که خیلی اون ترم اذیت شدم بخاطرش چون گفتم بود 8 نمره داره و حسابی براش زحمت کشیدم.

جالب اینجاست که برخی از دوستان ما هم که اصلا براشون مهم نبود و انجام ندادن و بعضی از اونها هم که شب قبل از امتحان یه نیم ساعت تا یه ساعت چند تا مطلب از نت تو ورد کپی کردن و تمام!

بعد که نمرات اومد اون کسی که اون شب کار هاش نیم ساعت تا یه ساعت شده بود و کپی کرد نمرش از ما بیشتر شده و شده 20 ! بله متوجه شدیم که استاد اصلا این کار ها براش مهم نبوده و اصلا نگاه نکرده ! (البته از ترم بعد متوجه شدیم که کلا روال انگار همینطوره ؛ و متاسف شدم برای دانشگاه فرهنگیان با این گونه اساتید)

نکات مثبت :

 حقیقتش روش تدریسش سخنرانی بود و ایده خاصی نداشت و دانشجوهاهم سر کلاس فعال نبودن.

(البته اینم بگم که این انگیزه ای که در دانشجو ها ایجاد کرد یه فریب بود و نمیشه جز نکات مثبت آوردش بخاطر اینکه نتیجه عکس داد و دانشجو رو دلسرد کرد)

نکات منفی :

1) دقیق و روشن کار پژوهشی رو بیان نکرد و باعث شده بود دانشجو ها دو سه هفته اول گیج بشن.

2) عدم پیگیری کار ها در طول ترم.

3) روش تدریس سنتی.

 

راهکار :

1. تهیه چک لیست از انتظارات با بیان نکات در مورد آنها در یک فایل و در اختیار دانشجو قرار دادن.

2. تهیه بازه زمانی برای چک کردن پرژه های به عنوان "چک اولیه"

3. استفاده از روش تدریس فعال مانند روش "یادگیری معکوس" و ارائه دانشجویان (کنفرانس).

4. و در آخر ارائه خلاصه پروژه ها در کلاس. 

Raymond
۱۹ دی ۰۰ ، ۲۲:۲۰ ۱ نظر