جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

اینجا جزیره اختصاصی آقای سین هستش :) اینجا از خاطرات دانشجویی تا خاطرات تدریس تا مطالبی که در مورد رشد و توسعه فردی هستش و برام جالبن رو مینویسم گاهی اوقات هم دلنوشته ؛)

آخرین نظرات

وقتی دیشب اعلام شد که فردا یعنی امروز تعطیل است اما آموزش به صورت عیرحضوری هست؛ مدیر مدرسه بهم پیام داد که یا سوال یا مطلب بفرستین، امروز اولین جلسه تدریس غیرحضوری (مجازی) من بود، اما یه مشکلی که بود، خیلی از دانش آموزان برنامه شادشون رو خیلی وقته چک نکردند و حضور فعال نداشتند برای همین سعی کردم یه جزوه آموزشی و خلاصه درس براشون بفرستم و همچنین سوالات متن کتاب هم براشون فرستادم، تا اینها رو بخونن و تدریسش باشه برای جلسه حضوری.

راستش هر موقع موضوع تدریس مجازی و امتحان مجازی پیش میاد، پیام یکی از استاتیدمون در دوران کرونا و آموزش مجازی یادم میاد، که کامل در مورد آزمون توضیح داده بود و اینکه پای حرفش موند و نصف کلاس که تقلب کرده بودند رو انداخت! چون جواب هاشون عین هم بود و دقیقا متن کتاب رو کپی کرده بودن! منم سعی کردم وقتی پیام میفرستم کامل و روشن باشه.

آقای سین
۱۲ اسفند ۰۲ ، ۱۱:۰۷ ۲ نظر

امروز زنگ نماز جلسه دبیران بود که دبیران با سابقه بالا تجربیاتشون رو در مورد اینکه چکارهایی انجام میدن که کمترین دانش آموز با نمره کم رو دارن، به این صورت که توی کلاس این معلم دانش آموز درسش خوبه اما در مورد درس‌های دیگه نه! که یه مقداریش برمی‌گرده به مدیریت معلم!  مواردی که خیلی روی اون تاکید داشتن:

- 1) سعی کنین هر جلسه، بله هر جلسه، حتی شده 2 تا سؤال از "تمام" دانش آموزان درس رو بپرسین. 

- 2) حالا وقتی که می پرسین به دانش آموزان بگین که اگه نمره شون کم شد 3 دفعه فرصت دارین نمرات شون رو جبران کنن. 

- 3) بعد حتما نمرات رو به صورت جدی ثبت کنین، که دانش آموزان بدونن نمرات ثبت میشه. 

- 4) بعد از این پرسش ها، حتما بعد از هر فصل امتحان کتبی بگیرین.

- 5) مطالب خارج از کتاب یا اضافه بر کتاب رو سعی کنین کمتر کنین و فقط سعی کنین تمرکزتون روی کتاب اصلی باشه. 

- 6) به دانش آموزان رحم نکنین! هم پرسش با جدیت هم امتحان با جدیت، سعی کنین از دانش آموزان درسخون سوال سخت بپرسین و به چالش بکشیدشون و بقیه دانش آموزان سوالات متوسط باشه. (دقیقاً تجربه دانشگاه، اون اساتیدی که خیلی ساده می‌گرفتن حرف های خوبی پشت سر استاد نمی زدن به قول معروف به دانش آموز نمیشه اعتماد کرد) 

- 7) یه حرف عجیب!  «وقتی خودتون عاشقانه درس بدین! (فکرکنم منظورش خیلی خوب درس دادن، جدی بودن و پیگیر بودنه! ) دانش آموز هم عاشقانه درس میخونه!» 

- 8) گاهی اوقات لزومی نداره توی کلاس تشر بزنی سر دانش آموز کافیه نگاه کنی؛ اگه با داد و فریاد بخوای دانش آموز رو ساکت کنی دانش آموز میگه همه زورشو زد  نتونست! با نگاهتون تنبیه کنین! 

- 9) در آخرین مرحله که دانش آموز با هیچ کدوم از روش‌ها ساکت نشد و  وقتی دانش آموز داره کلاس رو بهم می‌ریزه، بندازین بیرون و معرفی کنین به دفتر مدیریت مدرسه. 

آقای سین
۰۸ اسفند ۰۲ ، ۲۰:۱۶ ۱ نظر

به نظرم همه باید یه سری قوانینی توی زندگیشون داشته باشن، مثلا توی دفتر کاریشون یا مثل خود منم برای کلاس و تدریسم، مثلا چند روز پیش یکی از دبیرها توی دفتر که همه دانش آموزان ازش حساب میبرن داشت به یکی از دبیرای تازه‌کار می‌گفت: «اول اینکه برای خودتون قانون داشته باشین، قاطع باش (روی حرفت باش) ، خنده نکنین و اگه شوخی کنین کلاس از دست در میره، سعی کنید نمره هایی که میدین دقیق باشه، لازم شد نمیخواید زیاد باادب باشید مثلاً به دانش آموزان بگین نفهم!!!»

 حالا قوانینی که من گذاشتم:

  1. ادب و انضباط: هر بی ادبی و بی انضباطی 0.5 نمره کم میشه و پاک هم نمیشه، سر کلاس من بی ادب و بی انضباط باشین اول تذکر میدم بعد منفی میزارم بعد از کلاس میندازم بیرون و 2 نمره ازش کم میکنم.
  2. گوش دادن حین درس: موقعی که درس میدم باید ساکت باشید وقت استراحت میدم که میتومین صحبت کنین اما وقتی که گفتم ادامه درس ساکت میشین و درس.
  3. پرسش و امتحان: هر جلسه پرسش میشه آماده باشین حالا ممکنه یه جلسه یه نفر یه جلسه ده نفر، و اینکه هر سه تا نمره خوب یعنی بالای 17 یه نمره بد رو پاک میکنم.

حالا کارهایی که انجام دادم اما جواب نداد:

  • منفی انضباطی: اول سال گفتم هر منفی 1 نمره کم میشه ولی میتونین جبران کنین و منفی تون رو پاک کنین این فرصت جبران هم باعث میشد دانش آموز بعضی روزا ساکت باشه بعضی روز ها شلوغ میکرد.
  • سیستم مثبت و منفی مشارکت کلاسی: گفتم مشارکت در کلاس مثبت داره و نمره داره سوال می پرسیدم بعد جواب بدین: دانش آموز بدون اجازه جواب میداد یه سوال رو و انتظار داشت بهش مثبت بدم و همش می گفتن:  آقا مثبت بدین جواب دادم! و اینطوری نظم کلاس بهم میخورد، و اینکه گفته بودم حین درس از درس جدید سوال می پرسم و بلد نبودین منفی میزارم، اینکار رو برای توجه بیشتر دانش آموزا انجام میدادم اما جالب نبود.
  • ارائه درس توسط دانش آموز: که دانش آموزا درست ارائه نمی دادند یا اینکه آماده نبودن.
  • محترمانه اما نه زیاد جدی: همه معلم ها میگن جدی نباشی اذیت میشی باید از این هم بیشتر جدی باشم سرکلاسا.
آقای سین
۰۹ دی ۰۲ ، ۱۵:۳۲ ۱ نظر
  • رفتم کامپیوتری که توی خونه بود و خاک می‌خورد رو بفروشم به جاش لپ‌تاپمو ارتقا بدم، کامپیوتر فروشی که از آشنایان هست بعد از این که گفتم میخوام دفتر تبلیغاتی بزنم (چون دوره داخلی و خارجی زیادی رفتم) و میخوام یه لپ‌تاپ خوب بگیرم و مشخصات لپ‌تاپی که می‌خواستم رو بهش گفتم (یه لپ‌تاپ 80 میلیونی) ، گفت اول بیا یه لپ‌تاپ در سطح متوسط حدوداً 30 تا 40 تومن بگیر بعد اگه یه جایی برای شرکتی خواستی کار کنی یا خواستی بری سمت کارهای سنگین تر مثل کار های بازی سازی، تبیلغاتی و انیمیشن، بعد برو یه لپ‌تاپ یا کامپیوتر عالی بگیر در حد 100 تومن. گفت سعی کن عجله نکنی و قدم اولتو محکم برداری و جا پاتو محکم کن و اینطوری بهتر از یه جاپای سسته، همون که میگه: خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوار کج.  بخاطر همین میخوام برم یه مغازه شاگردی اون حیطه کاری بعد آشنا شدم و تجربه به دست بیارم، بعد کارمو شروع کنم.
  • چند روز پیش داشتم با یکی شاگرد های چاپ و تکثیر صحبت می کردم که نزدیک 5 سال اونجا کار میکرد، می‌گفت که:
  1. بازار کار خدمات کامپیوتر توی شهر زیاد خوب نیست: جواب میده شروعش کن، یا میتونی یه استدیوگرافیک داشته باشی توی شهر
  2.  سعی کن بری توی یه زمینه فول بشی و متخصص بشی، دوره که میبینی حتماً باید تمرین کنی. 
  3. توی یه کاری باش بعد اگه دیدی یه کار دیگه خوبه میری یه جای دیگه.
  4. بعد از هر سختی آسونیه سخته اذیت میشی ولی رهاش نکنی ادامه بده و سعی کن یه کار رو تا صدش بری.
  5. این مغازه و دفتری که میرم اصلا نظم و ساعت کاری مشخصی نداره اینطوری که صاحبش اصلا تعادل رو رعایت نمی‌کنه بعضی ‏شبها شده که تا ساعت 4 صبح دشتن چاپ می‌زدن، شاگردش می‌گفت «وقتی اینطوری باشه مردم هم زیاد بهش اهمیت نمیدن!» ‏
آقای سین
۰۹ دی ۰۲ ، ۱۵:۲۱
  • دیروز توی دفتر مدرسه به چند تا از دبیران گفتم به نظرتون برای ادامه تحصیل کدوم دانشگاه برم آزاد یا پیام نور؟ یکی از همکارا گفت که چی بشه؟ آخرش هیچی نیست حداکثر بخوان به حقوقت اضافه کنن 1 میلیون هست!! همین الان به فکر یه شغل دوم باش.
  • امروز ساعت 9 مدرسه تعطیل شد، دبیران جلسه داشتن بعد از اتمام جلسه با یکی از دبیرها داشتم صحبت میکردم بحث ‏رسید سر آموزش و فروش دوره، گفت ببین تو دوره بساز مردم میخرن! بهم گفت طرف 16 سالشه دوره فتوشاپ توی ‏پیام رسانی مثل ایتا میفروشه، یا مثلا من گفتم که درس های شما که ریاضی و زیست هست میشه کلاس و دوره ‏گذاشت ولی درس هایی مثل جامعه شناسی، تاریخ و جغرافیا که نمیشه، گفت اینقدر از این دانش آموزان هستن برای ‏این درس ها حتی باورت نمیشه.‏
  • بعد از جلسه باید میرفتیم جلسه تخصصی رشته خودمون، سرگروه آموزشی، از همکارای مدرسه خودم بود و همدیگر رو میشناختیم، روز قبلش توی دفتر مدرسه در مورد ادامه تحصیل سوال پرسیدم ایشون هم اونجا بود، امروز میگفت که ما وقتی دانش آموز از ما در مورد اینکه درس بخونیم یا نه سوال میپرسه من حقیقتش رو میگم: ‎‎برا چی درس بخونم که آخرش اینطوری بشه؟ دکترا گرفتم حقوقم 9 تومنه! ولی یه کارگر توی فولاد داره 37 تومن میگیره، یکی از رفیق هام ‏سیکل داشت، دیپلم گرفت الان فولاد 35 تومن میگیره، دانش آموز وقتی اینها رو میبینه میگه دیوونه که نیستم درس بخونم، می‌گفت من تا 34 ‏سالگی درس میخوندم، رسیدم آخرش هیچی نبود‎، بعد به من اشاره کرد که آقای سین هم دیروز توی دفتر در مورد ادامه تحصیل و دکترا و هیت علمی سوال میکردی من رفتم آخرش هیچی نبود توی همین شرایط بمون تو دیگه چرا باید هزینه و زمانت رو هدر بدی؟!
  • یکی دیگه از همکارا در مورد هیئت علمی دانشگاه سوال پرسید که اون ها وضعیتشون چطوره؟ ایشون گفت که ببینید  شرایطش سخته، اول دستیار آموزشی هستی حقوق بهت نمیدن. بعد از 2 سال. بعد مصاحبه و امتحان اگه قبول بشی، تازه میشی هیئت علمی وابسته، بعد هیت علمی پیوسته و آخر اخرش میشه 20 میلیون‎! اینهمه سختی بکشی برای 20 میلیون؟ بعد میگفت یکی از آشنایان هیت علمی دانشگاه فرهنگیان میخواد از دانشگاه بیاد توی مدرسه (یعنی معلم بشه) چون حقوقش کمه 11 میلیون (چون رتبه بندی شامل دانشگاه نمیشه) ‏
  • راست میگه اصلا نمیصرفه یکی از دانش آموزام چند روز پیش توی کلاس به خودم میگفت که آقا شما الان خیلی زیاد حقوق بگیرین 10 میلیون ولی الان یه کابینت ساز ماهی 50 میلیون میگیره که حتی اسم مردم رو هم درست بلد نیست بنویسه!
آقای سین
۰۸ آبان ۰۲ ، ۱۴:۱۳ ۱ نظر