جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

اینجا جزیره اختصاصی آقای سین هستش :) اینجا از خاطرات دانشجویی تا خاطرات تدریس تا مطالبی که در مورد رشد و توسعه فردی هستش و برام جالبن رو مینویسم گاهی اوقات هم دلنوشته ؛)

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استاد شماره 59» ثبت شده است

1. ترم قبل پویایی گروهی با تمرکز بر کلاس درس که اینجا یکم در موردش گفتم، استاد آخرای ترم زیاد گفتن که شما کارهاتون بیشترش آمادس فقط نمونه آماری تون کمه که میتونید دو نفر دو نفر کارهاتون رو روی هم بریزید و تبدیلش کنید به مقاله و منم بهتون کمک میکنم، به یکی از دوستان گفتم که میخوای تابستونی اوکیش کنیم؟ گفت عالیه ، باشه؛ بعد امتحانات بهش پیام دادم که شروع کنیم میگفت آره شروع میکنیم، کارمون یکم ریزه کاری داشت گفتم اینا رو انجام بدیم بفرستیم استاد ببینیم چی میگه، گفت فایل های لپ تاپم پاک شده و ندارمش، گفتم فکر یکی از بچه ها فایلت رو داشته باشه بزار ببینم داره، که داشت؛ فایل هم پیدا شد و پیام دادم که استاد از کجا شروع کنیم استاد هم یه فایل صوتی فرستاد و توضیح داد، تا که فایل رو براش فرستادم وا رفت :/ که آقا سخته و اینا، استاد گفته بود که :«باید اول 10 تا مقاله در ارتباط با موضوعتون پیدا کنید برای مرور پیشینه، دوم اینکه بهم ایمیل بزنید نمونه مقاله براتون بفرستم، سوم اینکه باید مشخص کنید مقالتون رو به کجا میخواین بفرستین مثلا ایران کنفرانس یا سیویلیکا سمینار یا همایش هایی که مربوط به موضوعتون هست رو پیدا کنید بعد اطلاعیشو و راهنماشو بخونید و بر اساس اون بنویسید بعد برام بفرستین که اصلاح کنم». باز خودم رفتم همایش های مرتبط با موضوعمون رو پیدا کردم و بهش گفتم شروع کنیم؟ گفت که بیرونم خونه اومدم یه کارش میکنیم، خلاصه که دیگه تنبل بازی درآورد و پیچوند، شاید بگین خب با یکی دیگه کار میکردی باید عرض کنم که بیشتر دوستان کار تحقیقیشون من در آوردی بوده! و برای دانشگاه به اجبار کار رو انجام دادن چه برسه الان و اینکه اگه فعالشون ایشون باشن چه انتظاری از بقیه.

2. ترم قبل یه درس دیگه هم داشتیم به اسم نگارش علمی، استاد ظاهرن خیلی دقیق و سختگیر بود به این صورت که یه فایل Pdf داشت که تمام جزئیاتی که باید برای نگارش علمی مقاله رعایت میکردیم رو نوشته بود، اما اشکالش اینجا بود که ایشون هم حوصله نداشتن بعد از این همه زحمتی که کشیدیم و ساعت ها وقت گذاشتیم براش حتی محض رضای خدا یه بازخورد نداد از مقاله، نمیدونم استانداردش چند تا بازخورد هست که باید به دانشجو بده اما خب دیگه، بعد از امتحانات به ایشون هم پیام دادم که استاد میخوام این مقالمو چاپ کنم، لطف میکنید بازخورد بدین اصلاح کنم؟ اما هیچی!

میدونی همیشه به خودم میگم وقتی کاری رو تا آخرین مرحله نرسوندی در واقع کاری انجام ندادی، آره وقتی نتونستم مقالم رو چاپ کنم چه تفاوتی میکنم با اونی که پول داد براش نوشتن و برای استاد فرستاد هر دومون مقاله نداریم.

آقای سین
۱۹ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۳۱ ۳ نظر

خب برای امتحان استاد شماره 60 باید 27 جلسه  2 ساعته رو می‌نوشتم، از اسفند 1400 که تصمیم گرفتم برای یکی از دروس مهم جزوه‌نویسی رو شروع کنم، شروع کردم و چون امتحانش به‌صورت مجازی هست و جدا از امتحانات حضوری هست بنابراین زودتر از امتحانات حضوری برگزار میشه و مجبور شدم به‌صورت فشرده جزوه جلسات باقی مونده رو بنویسم.

از اینکه جزوه‌نویسی رو شروع کردم راضی‌ام:) خیلی دلم می‌خواست فیلم جلسات رو داشته باشم اما خب نمیشه از سامانه LMS دانلودشون کرد :/ درس تخصصی و مهم رشتمون هست و خب مهمه (درس spss) و اینکه وقت هم ندارم بشینم جلسات رو ضبط کنم امتحانات نزدیکه، جزوه رو نوشتم اما باز این وسواس میگه شاید نکاتی رو جا گذاشته باشم، بزرگ‌ترین عیب سامانه LMS همینه چرا نباید دانشجو امکان استفاده آفلاین رو داشته باشه و زحمت ضبطشون رو به دانشجو تحمیل کنن! دو سال از آموزش مجازی میگذره هیچ تغییری در سامانه انجام نشده، نه رابطه کاربری نه امکاناتی، هیچی! حالا بعد امتحانات حضوری باید ببینم این جلسات از سامانه پاک میشه یا نه!

از استاد شماره 59 طبقه‌بندی ذهن رو یاد گرفتم، چه توی مسائل درسی چه مثلاً فولدرهای لپ‌تاپ! استاد شماره 60 هم علارغم اینکه توی درسشون طبقه‌بندی نداشتن و همین نکته تدریسشون روی اعصاب بود! اما انگار از طبقه‌بندی نکات خوششون میاد! و بعد از اینکه طبقه بندی کردم و براشون فرستادم یه نکته ای رو گفتند:«اینکه تشخیص دادید که همیشه نباید سطح معنی داری کمتر از 0.05 باشد یک پوئن مثبته و به نوعی درسته»، اینکه ازشون توجه به نکات ریز و شناخت رو یاد گرفتم.

+ و من عاشق اون معلم یا اساتیدی هستم که نمودار درختی رسم میکنن برای تدریسشون!

 

آقای سین
۲۷ خرداد ۰۱ ، ۲۱:۴۰ ۲ نظر

استاد «شماره 59» خواست که در مورد مشکلات آموزش مجازی در مقطع دبستان رو کار کنیم ؛ گفتند که میخواهیم پژوهش کیفی انجام بدیم و  هفته آینده هر کدوم از دانشجو ها سه تا پرسشنامه طرح کنند یکی برای دانش آموزان ، یکی برای معلمان و یکی هم برای والدین ؛ خود استاد هم توی کلاس به عنوان نمونه چند سوال رو مطرح کردند بعد هفته آیندش که سر کلاس استاد پرسشنامه ها رو به شکل تصادفی بررسی کرد و اشکالاتش رو گفت که تغییر بدین و همه از همین پرسشنامه استفاده کنند بعد کلاس حدودا یه ساعت بعد نماینده کلاس یه پرسشنامه فرستاد توی گروه و گفتند پرسشنامه هایی که استاد توی کلاس بررسی کرده بود رو بیخیال! استاد گفتند این پرسشنامه (آقای الف) از همه کاملتره بر اساس این انجام بدین ؛ خب من چند تا سایت برای طراحی پرسشنامه سر زدم که در آخر دیدم که همین گوگل فرم از همشون بهتر و بصرفه تره (برای مثال پرس لاین باید یه اشتراک 130 هزار تومنی می گرفتم چون فقط یه پرسشنامه میتونیم به صورت فعال استفاده کنیم)؛ سه تا پرسشنامه رو طراحی کردم بعد به یکی از دبستان های شهر رفتم و به مدیر گفتم که این گونه پژوهشی هستش اگه لطف کنید در کانال مدرسه یا هر جایی که صلاح میدونید اعلام کنید دانش آموزان شرکت کنند گفتند:«که برام بفرستین میبینم بعد گفتند اجباری که نیست؟» :/ گفتم خیر :/ نمیدونم چی میشد یه لینک ساده رو میگذاشتند توی کانال به هر حال ؛ دیدم که خب نمیشه اینطوری که به یه مدیر مدرسه دیگه زنگ زدم که  خوشبخانه قبول کردند ؛ و اینکه خوشبختانه اون تعدادی که لازم بود پرسشنامه رو تکمیل کردند که در اصل باید 3 دانش آموز ، 3 معلم ، 3 والدین تکمیل میکردند اما خب از این هم بیشتر شدند ؛  بعد اون روز همش میگم انگار برای مقاله یا  پایان نامه بخوام آینده کار کنم باید یه قرعه کشی بزارم که اگه کسی این پرسشنامه رو پر کرد به قید قرعه فلان تومن بهشون میدیم :// 

+اینجا بود که اون دو جلسه اصول مذاکره دوره فن بیان یادم افتاد که باید برم حسابی تمرینشون کنم.

 

 

آقای سین
۱۹ اسفند ۰۰ ، ۱۸:۱۵ ۲ نظر