جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

اینجا جزیره اختصاصی منه:) اینجا از خاطرات دانشجویی تا خاطرات تدریس تا مطالبی که در مورد رشد و توسعه فردی هستش و برام جالبن رو مینویسم گاهی اوقات هم دلنوشته ؛)

آخرین نظرات

مدت زیادیه اخبار رو دنبال میکنم ؛ کانال ، پیچ و سایت های زیادی هر روز سر میزدم و آخرین اخبار رو چک میکردم تا اینکه دیروز توی طاقچه چشمم به کتاب: اخبار را دنبال نکنید  از رولف دوبلی افتاد!

پیش خودم گفتم مگه میشه مگه داریم اصلا :/

مگه میشه اخبار رو چک نکرد؟ ولی خب موضوعش جالب بود کنجکاو شدم ببینم که چه استدلال هایی داره؛ تا اینکه میخکوب شدم پای این کتاب، اوایلش داستان زندگی خودش و اعتیاد فوق العاده به اخبارش رو میگفت بعد کم کم وارد استدلال ها شد، دیدم که کم کم داره این دیوار و این گارد ذهنم میریزه  ؛ یکی از دلایلی که خیلی قشنگ بود "دایره شایستگی" بود.  اخبار خارج از دایره شایستگی شماست.

 

✔️ سرمایه گذار افسانه ای وارن بافت از اصطلاح شگفت انگیز دایره شایستگی استفاده می کند. هر چیزی که در این دایره است، یک حوزه تخصص است. هر چیزی خارج از دایره چیزی است که شما آن را نمی فهمید یا آن را کاملأ نمیفهمید. شعار بافت به شرح زیر است: «دایره شایستگی خود را بشناسید و در آن بمانید. اندازه دایره خیلی مهم نیست؛ با این حال دانستن حدود آن بسیار مهم است.

✔️ تام واتسون، بنیانگذار IBM اثبات زنده این نگرش است. او درباره خود گفته بود: «من نابغه نیستم. من در برخی نقاط باهوش هستم؛ اما همیشه در اطراف همان نقاط می مانم. » زندگی حرفه ای خود را با دقت و حول وحوش دایره شایستگی خود سامان دهید. این شکل بنیادی از تمرکز چیزی بیشتر از عواید مالی نصیبتان خواهد کرد. مهم تر از همه در وقت خود صرفه جویی می کنید زیرا مجبور نخواهید بود همواره تصمیم بگیرید که حالا توجه خود را به کجا معطوف کنید. دانستن دایرة شایستگی شما ابزار و چاقوی جراحی شماست و این امکان را میدهد تا منابع اطلاعاتی را به چیزهایی که با ارزش هستند و چیزهایی که نیستند تقسیم کنید.

✔️ به طور مشخص؟ تمام اطلاعاتی که با دایره شایستگی شما مطابقت دارند ارزشمند هستند. هر چیز خارج از دایرة شایستگی شما بهتر است که نادیده گرفته شود. فکر کردن در مورد آن فقط وقت شما را هدر داده و بر تمرکزتان تأثیر منفی می گذارد.

✔️ اما چرا این دایره شایستگی تا این حد مهم است؟ این روزها به جز استثنائات بسیار اندک امکان رسیدن به موفقیت حرفه ای فقط در حوزه هایی خاص و محدود وجود دارد. هرچه دانش و توانایی شما در آن حوزه خاص بیشتر باشد امکان موفقیتتان بیشتر خواهد شد. اگر در محدوده خاص خود در دنیا بهترین هستید موفقیتتان حتمی است. این مربوط به اثر "برنده صاحب همه چیز می شود" است که من آن را در کتاب پیشینم، هنر خوب زیستن شرح داده ام. به عبارت ساده تر شما یک انتخاب دارید؛ یا باید یک خوره باشید با یک بازنده.

✔️ بتهوون یک خوره بود، اما چه جور خورهای؟ او بهترین جهان در ساختن سمفونیها بود. با این وجود، خارج از دایره شایستگی اش او در هیچ چیز دیگری برجسته نبود. پیکاسو هم خوره بود. یوری گاگارین، اولین انسان مسافر فضا، یک خوره بود. اسحاق نیوتن، احتمالا بزرگترین دانشمند تمام دوران هم یک خوره بود. در خارج از دایره شایستگی خود او البته یک بازنده به تمام معنا بود؛ یکبار وقتی تلاش کرد که روند بازار سهام را پیش بینی کند در معرض یک ضرر هنگفت مالی قرار گرفت.

✔️ دایره شایستگی همه افراد دارای چند منبع رسانه ای تخصصی است که شما کاملا باید آنها را بخوانید. به عمق بروید، نه به عرض. بهتر است هر چیزی که خارج از دایرة شایستگی تان است را فراموش کنید. آیا باید از گوگل استفاده کنید؟ اگر اطلاعاتی که در مورد دایره شایستگی تان به دنبالش هستید به کمک گوگل پیدا می شود، چرا که نه؟ اینترنت پر از اطلاعات ارزشمند است. اما مواظب باشید؛ با چیزهایی که سرگرم کننده اما بیربط و بی اهمیت اند از مسیر اصلی خود منحرف نشوید.

 

این فقط یکی از دلایلش بود اما شاید امتحانش بد نباشه چند ماه "بی خبری"

Raymond
۱۲ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

استاد «شماره 59» خواست که در مورد مشکلات آموزش مجازی در مقطع دبستان رو کار کنیم ؛ گفتند که میخواهیم پژوهش کیفی انجام بدیم و  هفته آینده هر کدوم از دانشجو ها سه تا پرسشنامه طرح کنند یکی برای دانش آموزان ، یکی برای معلمان و یکی هم برای والدین ؛ خود استاد هم توی کلاس به عنوان نمونه چند سوال رو مطرح کردند بعد هفته آیندش که سر کلاس استاد پرسشنامه ها رو به شکل تصادفی بررسی کرد و اشکالاتش رو گفت که تغییر بدین و همه از همین پرسشنامه استفاده کنند بعد کلاس حدودا یه ساعت بعد نماینده کلاس یه پرسشنامه فرستاد توی گروه و گفتند پرسشنامه هایی که استاد توی کلاس بررسی کرده بود رو بیخیال! استاد گفتند این پرسشنامه (آقای الف) از همه کاملتره بر اساس این انجام بدین ؛ خب من چند تا سایت برای طراحی پرسشنامه سر زدم که در آخر دیدم که همین گوگل فرم از همشون بهتر و بصرفه تره (برای مثال پرس لاین باید یه اشتراک 130 هزار تومنی می گرفتم چون فقط یه پرسشنامه میتونیم به صورت فعال استفاده کنیم)؛ سه تا پرسشنامه رو طراحی کردم بعد به یکی از دبستان های شهر رفتم و به مدیر گفتم که این گونه پژوهشی هستش اگه لطف کنید در کانال مدرسه یا هر جایی که صلاح میدونید اعلام کنید دانش آموزان شرکت کنند گفتند:«که برام بفرستین میبینم بعد گفتند اجباری که نیست؟» :/ گفتم خیر :/ نمیدونم چی میشد یه لینک ساده رو میگذاشتند توی کانال به هر حال ؛ دیدم که خب نمیشه اینطوری که به یه مدیر مدرسه دیگه زنگ زدم که  خوشبخانه قبول کردند ؛ و اینکه خوشبختانه اون تعدادی که لازم بود پرسشنامه رو تکمیل کردند که در اصل باید 3 دانش آموز ، 3 معلم ، 3 والدین تکمیل میکردند اما خب از این هم بیشتر شدند ؛  بعد اون روز همش میگم انگار برای مقاله یا  پایان نامه بخوام آینده کار کنم باید یه قرعه کشی بزارم که اگه کسی این پرسشنامه رو پر کرد به قید قرعه فلان تومن بهشون میدیم :// 

+اینجا بود که اون دو جلسه اصول مذاکره دوره فن بیان یادم افتاد که باید برم حسابی تمرینشون کنم.

 

 

Raymond
۱۹ اسفند ۰۰ ، ۱۸:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

دیشب سر کلاس استاد شماره 4 که استاد ترم یک من هم بودن ؛ اولین جلسه ترم جدید بود و بعد از اینکه متوجه شدند که چند ترم قبل با ما کلاس داشتند یه احوال پرسی داشتند و بعد از اون از دانشجو ها خواستند که در طول این دوران آموزش مجازی اگه خاطره ای کسی داره و میخواد بیان کنه میتونه یکی از دوستان یه خاطره از سختگیری استاد ترم قبل گفتند:« استاد خیلی سخت گرفت ترم قبل و دو تا منبع سنگین هم داشتیم و من بخاطر مشکلات اینترنت و اینکه نتونستم برگ های پاسخنامه ام رو بارگذاری کنم درس رو افتادم» بعد استاد یه خاطره هم خودشون از دوران تحصیلشون گفتند:«در فاصله خیلی کوتاهی دو تن از اقوام نزدیک فوت میشن و من چند روز غیبت داشتم : اما یه استاد داشتیم که گفته بود اگه غیبت داشته باشید 2 نمره کم میکنم اگه آمدید و حضور پیدا کردین سر کلاس  و درس بلد نبودید 2 نمره دیگه کم میکنم ؛ بعد من که غیبت داشتم یکی از دوستان باهام تماس گرفت و گفت که استاد گفته که  به من سلام برسونه و بگه که به دلیل غیبت هاتون نمره امتحان شما از 14 حساب میشه و اگه 20 هم بشه نمره 14 هست من خیلی اون درس رو خوندم و رفتم سر جلسه امتحان و شرکت کردم نمرم شد 8.75 ؛ بعد رفتم پیش استادم و بهشون گفتم من این مشکل رو داشتم اگه براتون مقدوره بهم کمک کنید بعد استاد بهم گفتند میخواستند فوت نکنن !!!! (نمی بایست فوت میکردند!)».

استاد بعد از اینکه این خاطره رو تعریف کردند گفتند :«من هر موقع کسی در مورد افتاده درس برام میگه این خاطره یادم میاد ، بچه ها معلم که شدید خاطره خوب موندگار ذهن بچه های مردم بشید منظورم این نیست نمره مفت بدین ولی از مسیر انسانیت خارج نشین و با سرنوشت بچه های مردم بازی نکنید اگه براتون مقدوره دوباره امتحان بگیرین یا کار جمعی ازش بخواین یا هر شکل دیگه کمکش کنید» و همچنین گفتند:« موقعی که دانش آموز یا دانشجو میگه اینترنت ندارم ، نمیگم که نمره بدین حداقل کاری که میتونید انجام بدین و اینکه بخاطرش حقوق میگیرید یه تلاشی کنید که به نحوی عقب افتادگی بچه مردم جبران بشه».

و استاد پیشنهادات زیادی هم دادند مثل :

شماره 1 : کار هایی که انجام میدین رو یادداشت کنید توی یه دفترچه خاطرات سال 30 ام کاریتون که رسید : میتونید اونو تبدیل به کتاب کنید با عنوان هایی مثل  : 30 سال در آموزش و پرورش یا چشم به هم زدنی در آموزش و پرورش یا 30 سال در دنیای آموزش و پرورش و هدیه بدین به نسل های بعد. خیلی خوندنی میشه :)

شماره 2 : و گفتند : «زبان انگلیسی رو صرفا نخونید که ترجمه کنید بخونید که صحبت کنید» و  زبان لازمه پیشرفته.

شماره 3 : گفتند که :« علم هم خصوصی شده ، سرمایه گذاری خارجی یاد بگیرین مثلا بیت کوین و ارز های دیجیتال مثل من نباشید حیفم میاد ، ببینید که آقا میتونید ازش پول در بیارید؟ اینها آینده شما هستند من آینده نگری برای 20 سال آینده نداشتم شما اینطور نباشید».

بعد یکی از دوستان گفتند که :« استاد ما که معلم شدیم پی معلمی رو به تنمون مالیدیم و ما میدونیستیم که چیزی از نظر مالی در معلمی نیست و این رو پذیرفتیم ، و ما انتظار نداشتیم که مثل یه دکتر پول در بیاریم و دغدغه ما یه چیز دیگس ، من خودم وقتی دانش آموز بودم معلم فیزکمون یکی از بهترین معلم های استان بود اما وقتی زد توی کار اقتصادی فقط ربع ساعت سر کلاس بود و همش درگیر تماس های کار دیگش بود و از اون رسالت اصلیش دور شده بود و و کلا 2 ماه اومد سر کلاس و براش مهم نبود دانش آموز یاد گرفته یا نه و فقط به فکر کسب و کار خودش بود ، به نظر من معلم باید وقتش رو صرف مطالعه کنه و آینده بچه های مردم رو نابود نکنه».

بعد استاد گفتند :« توی خانواده دو نفر هستیم که درسخونده های خانواده هستیم وضع اقتصادیمون از همه بدتره ، نمیگیم که به درستون اهمیت ندین حرفم اینه که به فکر آینده اقتصادی خودتون هم باشید ، تمام اون چیزایی که در جامعه مردم دارند شما هم جامعه ازتون داره داشته باشید و شما باید بهتر از اونا داشته باشید تو مدرسه مثلا مدیر سطح بالا چرا شما باید در سطح معلم باقی بمونید خب مدیر میشین بعد که مدیر شدین یکی از  مدیرا از همه با سواد تره چرا شما باید یه مدیر بی سواد و یه دنده باشید؟ مدیر باسواد منعطف باشید و یکی دیگه یه ماشین گرون داره شما چرا باید پراید سوار شین؟ چرا شما نباید داشته باشید، من میگم همه اینها رو در کنار هم داشته باشید اما امیدوارم زندگی معلمی یا اینطوری بشه که قناعت به زندگی معلمی برگرده یا دلار 7 هزارتومن که بعد ببینید که اعجاز رو تنها باید در خاموش شدن آتشکده فارس دید یا هنر معلمی و نظرم اینه که اینها در تضاد نیستند ».

از دیشب تا الان فکر میکردم هم در مورد حرف استاد هم در مورد حرف دوستم که سر کلاس ، از یک طرف همون طور که اقتصاد میگه ما هزینه فرصت داریم و ما وقتی پولمون ( اینجا وقتمون) رو صرف چیزی میکنیم از مزایای گزینه های بعدی محروم میمونه و به نظرم این ذات دنیاس بخاطر اینکه وقت ما محدوده و اینجا به حرف دوستم میرسم که گفتند برای اینکه ما بخواهیم رسالت معلمی خودمون رو به بهترین نحوه انجام بدیم دیگه یه سری معایب هم داره مثل اینکه دیگه نمیشه اونقدر ها هم وضع اقتصادیمون خوب باشه و به نظرم استاد خیلی کمال گرایانه صحبت کرد اما از طرف دیگه که فکر میکنم که توی این سال ها از افراد مختلف شنیدم که محدود به یه منبع درآمد نباشید و از این حرف ها ، در نهایت میشه این نتیجه رو گرفت که نه یه کار بزرگ اقتصادی ، بلکه در کنار معلمی یه کاری که مثلا شریک یه کسب و کاری بشیم و غیره به هر حال طوری نباشه که به  رسالت اصلی ما ضربه بزنه حالا هرچند که معلم نباید دغدغه اقتصادی داشته باشه و این کار دولت ها که دارند در حق معلم ها انجام میدن اصلا درست نیست و معلمی که دکتر و مهندس و وزیر و غیره از زیر دست اینها رشد میکنن نباید اینگونه توی جامعه خُرد بشه اما خب دیگه با این شرایط معلمی رو پذیرفتیم و هدفمون از زندگی این رسالتمونه که باید به بهترین نحوه انجام بدیم.

Raymond
۰۴ اسفند ۰۰ ، ۲۰:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

* خب ترم جدید شروع شد و من انصافا فکر نمیکردم کارورزی 2 هم باید توی شهر خودمون انجام بدیم اما خوبه از اونجایی که ترم قبل با همه اهالی مدرسه قبلی و اقای "ر" دبیر مطالعات اجتماعی دبیرستان متوسطه خودم خداحافظی کردم این ترم سطح مدرسه رو بالا میبرم و میخوام برم شاهد به امید خدا اما در کل در فکر اینم که برای کارورزی دوم برم یه مدرسه خوب یه مدرسه که امکانات داشته باشه تا روش تدریس های دلخواهم رو امتحان کنم حالا اگه هم نشد باز اشکال نداره ولی باید حتما در تدرس های بعدی : طرح درس خوب بنویسم و از چند روش تدرس استفاده کنم (تلفیقی) حالا اگه بشه جدول هدف محتوا هم طراحی کنم براش که عالی میشه و یه نکته دیگه اینکه برای تدریس بعدی باید روی مدیریت کلاسم بیشتر کار کنم و 2 ، 3 تا کتاب خوب در موردش بخونم ترم قبلی آقای "ر" خیلی از ابتدای ترم روی مدیریت کلاس تاکید داشتند تا اینکه دیدم بعلهههه مدیریت کلاس اصلا آسون نیست.

* امروز داشتم یه چرخی توی سایت کتابفروشی آگاه میزدم قیمت ها جوری بالا بود که قیمت دو تا کتاب اندازه نصف حقوق میشد :| چرا واقعا :/  اما دیگه چاره ای نیست برای ترم جدید باید علاوه بر کتاب هایی در مورد کاروزی یه سری کتاب های دیگه هم که تو لیست برنامه کتابخوانی هستند رو هم بخرم.

* حالا کاش کتاب ها خوب بودن پارسال کتاب در مورد روش تدریس و الگو های تدریس گرفتم با اینکه کانال دانشگاه معرفیش کرده بود اما افتضاح بود دیگه تصمیم گرفتم کتاب مجازی سفارش ندم :| و الان یه کتاب در مورد روش تدریس و  اینا پیدا کردم همین رو میخونم برای کارورزی دو فعلا.

Raymond
۲۷ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

فیلم منصور ؛ من اینطوری میگم ، روایت یک عدد وطن پرستی که حرفش "میتوانیم" بود و جلوی این همه سنگ اندازی ها و مشکلات خم نشد و نشکست.

 

مهندس سید مرتضی ثنایی اینجا یه حرف زد که به دلم نشست : 

سخت ترین علم دستیابی بهش آدم کردن خودمونه ، قلب اگه درست شد همه کاری ازش برمیاد. همه چی به قلبه قلبش (شهید ستاری) پاک بود...

 

چند جا شهید ستاری وقتی بهش علاوه بر خارج و داخل فشار میارن میگه : طوری نیست آقای خامنه ای هوامو داره ؛ آخ آخ نمیدونم چرا هر کس از همه جا میبره پناه میارن به رهبر  ؛ خدا خودش میخواست ایران حفظ بشه و همچین فردی که بعد شد رهبر رو نگه داشت ؛ 

من از کل فیلم این برداشت رو کردم که هر چند دشمن قوی و خیلی دردسر ایجاد میکنه اما ما هم خدا رو داریم ، خدا هوای ما رو داره کافیه ما "تمام" خودمون رو بزاریم وسط در راهش :)

 

+ هدر( به مناسبت عید :)

Raymond
۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۹:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر