جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

اینجا جزیره اختصاصی منه:) اینجا از خاطرات دانشجویی تا خاطرات تدریس تا مطالبی که در مورد رشد و توسعه فردی هستش و برام جالبن رو مینویسم گاهی اوقات هم دلنوشته ؛)

آخرین نظرات

فیلم Sampiyon هالیس کاراتاس یه دیالوگ قشنگ داشت: «برای ما بعضا تنها موضوع بردن هست، اگه ببازیم دیگه دوس نداریم مسابقه بدیم، ولی اون به من اینو یاد داد: قهرمان بودن یعنی یه روز با اینکه میدونی قراره ببازی ولی بازم بدویی، یعنی راه دیگه ای نداره به نظرم، باید بدویی؛ اگه نتونی نیروی دویدنتو داشته باشی، هنوز کسایی هستن که دنبال امیدن ما رو تماشا میکنن.»

 

Raymond
۰۷ مرداد ۰۱ ، ۱۸:۲۴

از تیر ماه پارسال (١۴٠٠) که کونگ‌فو توآ رو شروع کردم از اونجایی که استاد هنوز باشگاه نداشتند توی پارک یا بیابون (برای استقامت) تمرین میکردیم تا آبان خوب بود بعد توی یکی از تمرینات خیلی بد آسیب دیدم، دیگه چند ماهی نه میتونستم برم نه انگیزه ای داشتم بعد که استاد باشگاه راه انداختند، زنگ زدن که اگه دوست داشتی بیا، منم یه چند روز فکر کردم آخر تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم تا همین قبل امتحانات هم تا میتونستم و درگیر دانشگاه نبودم میرفتم و توی همین مدت هم خیلی آسیب دیدم البته از من ضعیف تر هم اونجا هست اما نمیدونم چرا همش من آسیب میبینم!! ، بعد که هفته قبل رفتم دانشگاه برای ٣ امتحان فقط!  توی خوابگاه نمیدونم موضوع چی بود، اما یکی از دوستان گفت ۴ ساله دارم دفاع شخصی کار میکنم! و همون جا چند تا فن رو انجام داد، واقعا هم با یکی، دو سال نمیشه به جایی رسید، در مسیر بودن و ادامه دادن خیلی حس خوبی داره، تابستون خب پیش همین استادم از مهر که دانشگاه شروع میشه هم نمیدونم، آیا میتونم اونجا یه باشگاه خوب پیدا کنم یا قراره دوباره وقفه بیاد؟ 

از سال کنکور هم بهم میگفت بیا که باعث میشه بهتر درس بخونی و فلان اما خب حوصله نداشتم امروز یه مقاله خوندم که از اثرات ورزش میگفت: زندگی شاد تر، پر انرژی بودن، تقویت حافظه، خلاق تر شدن و مقاوم در برابر بیماری ها حالا جدای از اینها باید استمرار داشته باشم توی کارام، اینم همون تغییر یک درصدی جیمز کلیر هست دیگه، نه؟

Raymond
۱۵ تیر ۰۱ ، ۲۱:۵۱ ۳ نظر

خب امتحانات حضوری ترم مجازی! هم تمام شد، این چند روز سخت بود بخاطر خوابگاهی بودن هیچ وقت از خوابگاه و زندگی خوابگاهی خوشم نمیومد و نمیاد :/ خداروشکر این دو سال مجازی شد و از شرش خلاص شدم،  به بهانه تموم شدن ترم های مجازی چند تا نکته ای که خیلی وقته توی دفتر یادداشتم نوشتم میزارم اینجا:

یک. خیلی درگیر کارهای غیرضروری و اضافی شدم، مثل اخبار خوندن و فیلم و سریال دیدن زیاد، فیلم های تحلیلی سیاسی و فلان که خارج از دایره شایستگی بودن، تصمیم گرفتم خیلی کمشون کنم و برای اینکار یه فعالیت دیگه جایگزین کردم و یه وبلاگ ساختم که مطالب که میخونم در دایره شایستگی هستن رو اونجا بزارم.

دو.  «شناخت»، همون طور که در این پست گفتم استاد شماره 60 خیلی روی شناخت تاکید داشت و خیلی روی ادامه تحصیل، یادمه یه بار گفت من قصدم نبود دکتری بخونم و دست روزگار منو به این سمت برد اما اگه میدونستم میخوام تا دکتری پیش برم، درس های کارشناسی رو یه طور دیگه میخوندم و همینطور الکی پاس نمیکردم، برای ترم های بیشتر حواسم باشه یادمه اوایل این ترم داشتم فکر میکردم چه خوب میشه برای دروس دانشگاه یه فایل پاور داشتم که مطالب مهمه اون درس رو مینوشتم و وقتی ترم بعد مثلا از خودم میپرسم از این درس چی یادگرفتی بتونم حداقل 2 یا 3 صفحه توضیح بدم.

سه. از اول ترم پیگیر جزوه یا کتاب باشم، دیگه زحمت ضبط کلاس ها رو سامانه نمیکشه و خودم باید انجام بدم :( این ترم برای یکی از دروس تخصصیمون جزوه نوشتم، جزوه خوبی هم شد اما اشتباهم این بود که برای خوندنش و مرور در طول ترم زیاد وقت نذاشتم، نمیدونم چرا مرور سخته برام! یا روش هاشو نمیدونم!

چهار. پروژه ها و کار عملی ها رو زود انجام ندم و صبر، حوصله و وقت بزارم براشون و مرحله به مرحله کنم و یه مدت کوتاه  انجامشون ندم چون خوب از آب در نمیاد!

پنج. در مورد کار گروهی هم نمیدونم چکار کنم، شاید بخاط کمال گرا بودنم هست اما اگه هم تفویض وظایف کنیم باز هم گروهی ها درست انجام نمیدن و باز باید خودم انجامشون بدم، و وقت زیادی ازم میگیره تصمیم گرفتم اگه بشه یا خودم انجامش بدم و کار فردی باشه، یا با غریبه باشه که باهاش رودربایستی نداشته باشم، خلاصه که از کار گروهی خوشم نمیاد :(

شش. خلاصه نویسی، این ترم برای امتحانات کتاب یا جزوه رو خلاصه کردم برخی دروس با دوستان برخی هاشون هم خودم، خیلی خوب بود هم برای مرور شب امتحان هم برای طبقه‌بندی ذهن. 

هفت. استاد شماره 4 گفتن که دفتر خاطرات داشته باشید و یادگار خوب ذهن بچه های مردم باشید.

+ کاش سرویس بلاگ، به فکر راه اندازی اپلیکیشن بود، با گوشی که خیلی خیلی سخته و بیشتر افراد اکثر اوقاتشون رو از گوشی استفاده میکنن تا سیستم!

 

Raymond
۱۱ تیر ۰۱ ، ۲۱:۴۱

خب برای امتحان استاد شماره 60 باید 27 جلسه  2 ساعته رو می‌نوشتم، از اسفند 1400 که تصمیم گرفتم برای یکی از دروس مهم جزوه‌نویسی رو شروع کنم، شروع کردم و چون امتحانش به‌صورت مجازی هست و جدا از امتحانات حضوری هست بنابراین زودتر از امتحانات حضوری برگزار میشه و مجبور شدم به‌صورت فشرده جزوه جلسات باقی مونده رو بنویسم.

از اینکه جزوه‌نویسی رو شروع کردم راضی‌ام:) خیلی دلم می‌خواست فیلم جلسات رو داشته باشم اما خب نمیشه از سامانه LMS دانلودشون کرد :/ درس تخصصی و مهم رشتمون هست و خب مهمه (درس spss) و اینکه وقت هم ندارم بشینم جلسات رو ضبط کنم امتحانات نزدیکه، جزوه رو نوشتم اما باز این وسواس میگه شاید نکاتی رو جا گذاشته باشم، بزرگ‌ترین عیب سامانه LMS همینه چرا نباید دانشجو امکان استفاده آفلاین رو داشته باشه و زحمت ضبطشون رو به دانشجو تحمیل کنن! دو سال از آموزش مجازی میگذره هیچ تغییری در سامانه انجام نشده، نه رابطه کاربری نه امکاناتی، هیچی! حالا بعد امتحانات حضوری باید ببینم این جلسات از سامانه پاک میشه یا نه!

از استاد شماره 59 طبقه‌بندی ذهن رو یاد گرفتم، چه توی مسائل درسی چه مثلاً فولدرهای لپ‌تاپ! استاد شماره 60 هم علارغم اینکه توی درسشون طبقه‌بندی نداشتن و همین نکته تدریسشون روی اعصاب بود! اما انگار از طبقه‌بندی نکات خوششون میاد! و بعد از اینکه طبقه بندی کردم و براشون فرستادم یه نکته ای رو گفتند:«اینکه تشخیص دادید که همیشه نباید سطح معنی داری کمتر از 0.05 باشد یک پوئن مثبته و به نوعی درسته»، اینکه ازشون توجه به نکات ریز و شناخت رو یاد گرفتم.

+ و من عاشق اون معلم یا اساتیدی هستم که نمودار درختی رسم میکنن برای تدریسشون!

 

Raymond
۲۷ خرداد ۰۱ ، ۲۱:۴۰ ۲ نظر

تعریف من از تاریخ مطالعه گذشته برای استفاده در زمان حاله، بخاطر همین هر موقع تاریخ میخونم سعی میکنم تطبیق بدم اون شرایط رو ، اون عوامل و زمینه های اون اتفاقات رو با وضعیت الان جامعه، بخاطر همین برای این موضوعی که برای ارائه انتخاب کردم سعی کردم به همین شکل باشه چون احساس میکنم تاریخ بدون تطبیق با شرایط یه چیز بیهودس و وقت هدر دادنه، خب موضوع من بیشتر سیاسی بود و سعی کردم تطبیق بدم اون شرایط رو با الان جامعه، بعد از ارائه استاد گفتند که :« موضوع جالبی بود و در عین حال بروز ؛ نکته ای بهتون بگم: سعی کنید حوزه های مطالعاتی تون رو گسترش بدین تا مطالعات بین رشته ای تون تقویت بشه. یعنی بالفرض اگه مبانی رشته روانشناسی رو برش مسلط باشید موقعی که میرید سر کلاس به راحتی میتونید اصول و مبانی رو بکار بگیرین در کج فهمی و دیر فهمی دانش آموزان، و دانش آموزان یه سری سوالات میپرسه در درک و فهم اون سنش نیست اما سوال براش به وجود آمده ، مطالعاتتون رو گسترش بدین خیلی موفق خواهید بود در ادامه تحصیل؛ مثلا رشته ای مثل رشته تاریخ اگه موضوعاتش حالت تلفیقی نداشته باشه کهنه هست و تکراری. همه از زوایای مختلف بهش پرداختن اما اگه بین رشته ای باشه نگاه ها جدید تر میشه و علم هم کارایی بیشتری داره».

Raymond
۲۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۱:۲۴ ۲ نظر