جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

اینجا جزیره اختصاصی منه:) اینجا از خاطرات دانشجویی تا خاطرات تدریس تا مطالبی که در مورد رشد و توسعه فردی هستش و برام جالبن رو مینویسم گاهی اوقات هم دلنوشته ؛)

آخرین نظرات

- فکر می‌کردم من فقط دانش آموز بی انضباطی رو از کلاس میندازم بیرون دیدم نه، یکی از معلم های با سابقه هم گفت یه دانش آموز رو انداختم از کلاس بیرون. (م، ت، م)

- سر کلاس پایه دوازدهمم دانش آموزا میگفتن ما اصلا درس برامون مهم نیس ما فقط اومدیم دیپلم بگیریم و خیلی بی انضباط و بی ادب بودن، یکی از دانش آموزام شماره منو پیدا کرده بود، زنگ زد که آقا، بچه ها کلاس ما کلا اینطورین، پارسال هم یه معلم داشتیم که سال اولش بود بچه ها خیلی اذیتش کردن و... تا قبل حرف این دانش آموز من اعتماد به نفسو از دست داده بودم به خودم می‌گفتم شاید من نمی‌تونم این کلاس رو کنترل کنم؟! خدا خیرش بده، البته شنیده بودم که دانش آموزا معلم های سال اول رو اذیت می‌کنن اما فراموش کرده بودم، خیلی خوشحال شدم.

- بعضی اوقات توی ذهنم میاد که دانش آموز رو اذیت نکنم من درسمو بدم و اگه کلاس از بی انضباطی منفجر شد مدیر بیاد رسیدگی کنه، چون آشنایان معلممون که بازنشسته هستن هم اینو میگن.

- مدیر توی دفتر داشت در مورد این موضوع صحبت می‌کرد: وقتی اینطور دانش آموزانی رو میبینین سعی کنین دانش آموز رو شرمنده کنین، چطوری؟ گفت که مثلا وقتی میخوای درس رو بپرسی اول از دانش آموز درسخون بپرس بعد دانش آموزان دیگه، بعد از اون دانش آموزان شلوغ کن و از اینها سوالات ساده تر بپرسین.

- خیلی برام عجیب بود: همه معلم ها قبل کلاس درس میخونن مثل دانش آموز، مثلا یکی از معلم ها گفت من سال اول می‌رفتم فیلم های آموزشی سایت آلا رو ریز به ریز جزوه می‌نوشتم بعد از روی همون ها به دانش آموزان توضیح می‌دادم و تدریس می‌کردم، کلا توی دفتر می‌بینم که معلما چقدر روز یا شب قبل مطالعه میکنن، همین معلم گفت یک یا دو سالی زحمت بکشید بعد براتون راحت میشه.

- یکی از معلمان بازنشسته که همسایمون هست می‌گفت که اگه بخوای دلسوز باشی (درس رو بده دانش آموز درسخوند یا نه دیگه مهم نیست) هم پیر میشی هم دیوونه، روز اول تدریس خیلی جدی باش، به قولی گربه رو دم حجله بکش، دانش آموز دندونتو نبینه، طوری باش انگار پروفسوری (یعنی دانشت رو بالا ببر)

- یکی از معلما توی دفتر یه حرف جالب زد: وقتی کاری شروع کردی کسی مسخرت نکرد بفهم دیر شروع کردی!

 - می‌خوام سعی کنم از سال آینده درس کار و فناوری رو بردارم یا بخش اداری و فناوری مدرسه. 

اشتباهات جلسه های قبل:

- تسلط کامل روی برخی مطالب نداشتم باید وقت بیشتری برای کلاس هام بزارم، که کامل دروس رو توضیح بدم حالا اگه وقت شد سوالات درس رو بگم نشد براشون می‌فرستم. 

Raymond
۱۸ مهر ۰۲ ، ۲۰:۰۰ ۳ نظر

خب شهریور از اداره تماس گرفتن که در فلان مدارس ابلاغ گرفتی برای تدریس، یه دبیرستان دوره اول و یه دوره دوم؛ روز سوم ‏مهر که تدریس داشتم، با یکی از هم ورودی های دانشگاه فرهنگیان که دانشگاهش یه استان دیگه بود اما محل خدمتش مثل من ‏بود، باهام رفتیم اون شهرستان، ۱۰۰ کلیومتر فاصله هست، وقتی که رفتم مدرسه دوره اول، خیلی دانش آموزی شلوغ و بی ‏ادبی داشت، طوری که جواب‌گویی مدیر رو می‌کردن، زنگ زدم به اداره که این دیگه چه مدرسه ای هستش مدیر توانایی ‏کنترل نداره، روز بعد که رفتم دانش آموزا خیلی بهتر بودن البته اینکه جدی تر بودم باهاشون و ازشون درس پرسیدم هم بی ‏تاثیر نبود. با این شرایط تصمیم گرفتم برم اداره کار کنم که بعد از مشورت با یکی از آشنایان توی اداره منصرف شدم به این ‏دلایل:‏

‏- تابستون هم باید می‌رفتم اداره

‏- حقوق تفاوتی ندارد

‏- تعطیلات خیلی کمتری داره

‏- و اینکه ۶ روز هفته باید از ساعت ۷.۱۵ تا ۲.۱۵ میرفتم

اشتباهات تدریس در این یک هفته ای که از مهر میگذره:‏

1.بزرگ ترین اشتباهم این بود که اونقدری که دلم میخواست جدی نبودم، اصلا نباید خنده و لبخند بزنم چون دانش آموز ‏ظرفیت نداره البته هر کلاس فرق میکنه ولی در 90 درصد مواقع جدی باید باشه معلم وگرنه نمیتونه کلاس رو ‏مدیریت کنه (اما خب بعضی اوقات میگم به من چه اصلا من تا حدی میتونم کلاس رو کنترل کنم بقیش به من مربوط ‏نیست) در یکی از کلاس ها یه جلسه خیلی جدی بودم اون ساعت اون کلاس خیلی ساکت و آروم بود اما دوباره جلسه ‏آینده خواستم باهاشون صمیمی بشم اما خب دانش آموز جماعت ظرفیت نداره.‏

2. حضور و غیاب نکردم (چون لیست حاضر نبود)‏

3. پیش دانش آموزان ته کلاس هم می‌رفتم (برای اینکه جو صمیمانه باشه اما پشیمون شدم)، باید جلو کلاس روی صندلی ‏بشینم فقط.‏

4. نگفتم هر بی انضباطی یه منفی و نمره کم میشه، هر فعالیت و مشارکت فعال مثبت داره.‏

5. داد نزدم: یکی از دوستان گفت من سر دو سه تا از دانش آموزان داد میزنم بقیه ساکت میشن.‏

6. ضبط نکردن کلاس: چقدر دلم میخواست کلاس رو ضبط کنم که اگه دانش آموز خطا و غلط اضافی کرد به عنوان مستند ‏به مدیریت نشون بدم.‏

7. نداشتن برنامه برای وقت اضافه کلاس: در پرسش از دانش آموزان از هر دانش آموز سوالات زیادی بپرسم اینطور ‏نباشه که مثلا 3 یا 4 تا باشه فقط.‏

8. درست و کامل علامت نزدم که به چه کلاسی چه سوالات و فعالیت های رو میگم و همون ها رو بپرسم و امتحان بگیرم ‏‏(چون مثلا سه تا دهم هست دهم ریاضی و انسانی و تجربی)‏

9. یکی از دانش آموزان رو از کلاس اخراج کردم: نباید اخراج کنم یا حرفی بزنم باید وقتی که دانش آموز هر چیزی که ‏گفت مثلا توهین یا تمسخر و فحش و غیره هیچ واکنشی نشون ندم و فقط به مدیریت ارجاع بدم.‏

10. لپ تاپ رو نبردم، باید از لپ تاپ استفاده کنم برای گروه بندی و یادداشت و غیره چون با گوشی سخته.‏

اما خب فعلا با این روش تدریس پیش میرم‎: ‎

بعد از گروه بندی شدن دانش آموزان، هر گروه میاد درس رو ارائه میده، یک نفر خلاصه کلی از درس، یک نفر هم جواب ‏دادن به فعالیت های درس، اما به این صورت هست که‎:‎

‎1. دانش آموز در حد یک یا دو دقیقه خلاصه و مفهوم درس رو توضیح میده

2. ‎بعد من درس چدید رو تدریس میکنم

3. ‎فعالیت ها توسط دانش آموز پاسخ داده میشه و بقیه مینویسن

4. ‎اگه امکانش باشه تست کار میکنیم

5. ‎پرسش از درس جدید! یا قبلی‎.‎

خیلی این یک هفته برام سخت بود، الان متوجه شدم معلمی چه شغل سختیه، علاوه بر مدیریت کلاس باید با دانش آموز طوری ‏رفتار کنی که دشمنت نشه که مثلا ماشینت رو داغون کنه یا ... و از اون طرف کلاست ساکت باشه، واقعا سخته

 

Raymond
۱۰ مهر ۰۲ ، ۱۸:۲۰ ۸ نظر

خیلی وقته از پایان ترم آخر میگذره و من فراموش کردم یه مطلب جالب که توی این ترم خوندم رو بگم! همونطور که توی پست قبل گفتم این ترم درسی داشتم به نام جامعه‌شناسی قشربندی و نابرابری‌های اجتماعی، یه مقاله استاد معرفی کرد که خیلی برام جالب بود به اسم: بازتولید طبقات اجتماعی در نظام آموزشی! (حسین دهقان)

یه خلاصه ازش میگم:

  1. طبقات اجتماعی و عملکرد تحصیلی: از اینکه فرزندان طبقه پایین مهارت‌های رفتاری و گفتاری پایینی دارند که این مهارت‌ها پیش‌نیاز موفقیت در کلاس در است تا نتایج کلمن جامعه‌شناس آمریکایی که طبقه اجتماعی مهم‌ترین عامل تأثیرگذار در پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بوده و همچنین نتایج تحقیقات کریستوفر جنکس: طول مدت تحصیلی در یک سال، طول مدت یک روز، امکانات و تسهیلات فیزیکی مدرسه، حقوق معلمان، نوع آموزش معلمان و مواردی از این نوع ارتباط چندانی با پیشرفت تحصیلی ندارد، جنکس همانند کلمن به این نتیجه رسید که پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان به یک عامل بستگی دارد آن هم زمینه خانوادگی است و زمینه خانوادگی 48 درصد پایگاه شغلی فرد رو تعیین میکنه. مطالعات مشابه در کشورهای جهان سوم نیز این موضوع رو تایید میکنه.
  2. حساسیت تحصیلی والدین: یعنی میزان توجه و انتظار والدین به تحصیلات فرزندانشان و پیگیری آنها در امور تحصیلی. در این موضوع مطالعاتی همچون مطالعات دگلاس نشان داد: کودکانی که والدین آنها به بهبود تحصیلی فرزندشان علاقمند هستند بدون توجه به توانایی خود و شروع کار، معمولا بر دیگران پیشی میگیرند، طبقات متوسط به لحاظ مانوس بودنشان به تحصیلات به مثابه عامل تحرک اجتماعی و طبقه بالای جامعه برای حفظ جایگاهشان علاقه بیشتری به پیگیری تحصیلی فرزندانشان دارند.
  3. عزت‌نفس: یافته‌های پژوهشی نشان میده که افرادی که از وضعیت اقتصادی بهتری برخوردار بودند دارای خودپنداره قوی نیز هستند و افرادی که عزت‌نفس بالایی دارند هنگامی که توانایی آنها به مبارزه طلبیده می‌شود به احتمال زیاد، کارها را با موفقیت به انجام می‌رسانند تا افرادی که عزت‌نفس پایینی دارند، بنابراین عزت‌نفس از وضعیت اقتصادی و طبقه اجتماعی تأثیر پذیرفته و بر عملکرد تحصیلی تأثیر می‌گذارد، همچنین رابطه عزت‌نفس با عملکرد تحصیلی دوطرفه است یعنی دستیابی دانش‌آموز به عملکرد تحصیلی بهتر باعث عزت‌نفس میشه و عزت‌نفس باعث بهبود عملکرد تحصیلی می‌شود.
  4. پیشنهاد: راه‌هایی برای تعدیل تأثیر طبقات بالا 1. همان‌طور که حساسیت تحصیلی طبقات بالا باعث بهبود عملکرد تحصیلی فرزندانشان شده است برای فرزندان طبقات پایین نیز از طرف مدرسه باید حساسیت‌هایی در نظر گرفته شود تا کاستی‌های خانواده آنها برطرف شود. 2. علاوه بر آموزش‌های والدین از طریق انجمن اولیاومربیان به والدین داده می‌شود، مدرسه هم با سپردن نقش و مسئولیت‌هایی به دانش‌آموزان طبقات پایین می‌تواند تا حدی عزت‌نفس آنها را افزایش دهد.

خلاصه که نظام های آموزشی با عملکردی که دارند باعث بازتولید طبقات اجتماعی میشوند تا تحرک اجتماعی.

Raymond
۱۵ مرداد ۰۲ ، ۱۲:۰۶ ۱ نظر

خیلی وقته ننوشتم ترم آخر دانشگاه هست و روز های یک مقدار سختیه البته دنیا هم داره سخت میگیره :)

 چون ترم آخر هست اساتید بیشتر سعی میکنین نکات و تجربیاتی در مورد تدریس و معلمی کردن بهمون آموزش بدن یا یادآوری کنن! امروز سر کلاس استادمون (جامعه شناسی قشربندی و نابرابری های اجتماعی)  یه نکته مهم و قشنگ گفت خواستم اینجا بنویسمش، گفتن که :«خیلی به عزت نفس توجه داشته باشید که میتونید تاثیر زیادی روی آینده دانش آموزان داشته باشید، من خودم یک معلم کلاس پنجمم و معلم تاریخ دبیرستانم رو هیچ وقت فراموش نمی کنم، اینا تاثیر زیادی نه تنها بر پیشرفت تحصیلی بلکه بر خودباوری من داشتند».

خیلی وقت بود که این ایده یا شایدم باید گفت وظیفه که شما حداقل سعی کنید توی این 30 سال تدریستون، زندگی حداقل 30 نفر (هر سال یه دانش آموز) رو تحت تاثیر قرار بدین، همونطور که در پروژه کارنمای معلمیم نوشتم: امیدوارم معلمی باشم که بتونم با تربیت چندین نسلی که در اختیارم هست یه گامی هرچند کوچکی در مسیر تربیت شهروندانی مفید و موثر برای جامعه بردارم و یادگار خوب ذهن بچه های مردم باشم.

 
Raymond
۰۳ خرداد ۰۲ ، ۲۱:۲۴ ۲ نظر

استاد جلسه اول سر کلاس گفت :«چرا باید در دانشگاه فرهنگیان جامعه شناسی قشر و نابرابری ها بخونید؟ بخاطر نابرابری های زیادی که در آموزش و پرورش هست، آموزش و پرورش خودش کمک میکنه به وضع موجود و نابرابری در جامعه را نهادیه میکنه مثال: بچه ها میگن به ما نگاه تبعیض آمیر در مدرسه هست؟ آیا 4 سال نگاه تبعیض آمیز داشتن؟ نه. یک نگاه کافیه (یک نگاه تحقیر آمیز یا یک نگاه متفاوت) بعد دیگه طرف میرن به سمتی که خودشون کمک میکنند به این نابرابری، چطوری؟ نظریه برچسب زنی(به این معنیه که دانش آموز بر اساس برچسبی که به او زده شده رفتار میکند یعنی اگر یک دانش‌آموز به عنوان "آشفته" یا "نامنظم" شناخته شود، این برچسب ممکن است باعث شود که معلمان و دیگر کارکنان مدرسه به طور ناخودآگاه توقع داشته باشند که این دانش‌آموز نتواند به درستی درس بخواند یا در کلاس به خوبی شرکت کند. با توجه به این برچسب، معلمان ممکن است این دانش‌آموز را به طور منفی ترتیب دهی کنند، به او بیشتر از دیگر دانش‌آموزان انتقاد کنند، او را از کلاس اخراج کنند و یا حتی به مدیریت مدرسه ارجاع دهند. این ممکن است باعث افزایش تنش و ناراحتی در دانش‌آموز شود و احساس کند که او در مدرسه قابل قبول نیست. به همین ترتیب، این برچسب ممکن است باعث شود که دانش‌آموز به این نتیجه برسد که واقعاً نمی‌تواند به درستی درس بخواند یا خوب شرکت کند، و این برچسب برای او به عنوان یک هویت شخصیتی شکل گیرد و در ذهن او باقی بماند. )، میگه آره من بچه طبقه متوسطم. یعنی کافیه اون برچسبه زده بشه، حتی بعد از مدرسه حس میکنه جامعه نگاهش به من اینه، استاد گفت خیلی باید مواظب باشید که این برچسبه نخوره اگه این برچسبه زده بشه دیگه جلوگیری ازش خیلی سخته، طرف (شاگرد) واقعا درسش ضعیفه اما وقتی برچسب زده بشه اون هم به طرف دانش آموز متوسط کشیده میشه، خیلی مراقب رفتاراتون باشید گاهی شخصیت یک فرد رو برای تمام عمرش شکل میدهید»، استاد گفت «همه این دروس ترم های قبل مقدمه ایه برای رسیدن به این. اگه به فرد برچسب نخوره تلاشش چند برابر میشه، کار آسونی نیست ولی شدنیه».

برای راهکار یا وظیفه معلمان در این مورد از هوش مصنوعی ChatGPT پرسیدم، اینطوری جواب داد؟

  1. از استفاده از الفاظ منفی و برچسب‌های نامناسب خودداری کنید.
  2. به جای آن، از الفاظی استفاده کنید که به شخصیت و توانایی‌های دانش‌آموز احترام بگذارد. تمرکز خود را بر روی رفتار دانش‌آموزان، نه شخصیت آن‌ها، قرار دهند
  3. سعی کنید با دانش‌آموزان به عنوان افراد فردی و منحصر به فرد برخورد کنید و نه به عنوان برچسب‌هایی که به آن‌ها الصاق شده است.
  4. اگر برچسب‌های منفی به دانش‌آموزان الصاق می‌شود، معلم باید با آن‌ها صحبت کند و به آن‌ها نشان دهد که او به آن‌ها احترام می‌گذارد.
  5. معلم باید سعی کند تا با الهام بخشی و تشویق، دانش‌آموزان را به رشد و پیشرفت در مسیر تحصیلی و شخصیتی خودشان سوق دهند.
  6. معلم باید در مواجهه با برچسب‌های منفی که به دانش‌آموزان الصاق شده، با صبر و توجه به آن‌ها پاسخ دهد.
  7. معلم باید به دانش‌آموزان نشان دهد که او به آن‌ها احترام می‌گذارد و برای ایجاد محیطی مطلوب برای یادگیری، از هرگونه برچسب‌گذاری منفی خودداری کند.
  8. در طول تمام مراحل آموزشی، معلم باید به دانش‌آموزان نشان دهد که او به آن‌ها احترام می‌گذارد و به دنبال رشد و پیشرفت آن‌هاست.
Raymond
۰۸ اسفند ۰۱ ، ۱۸:۰۴