جزیره من

روزی روزگاری ما هم یک استادی داشتیم بس ناجوانمردانه جلبک!
فکر میکنم 4 ترم پیش بود.
فقط در وصف هوش این شخص یکی از خاطراتش رو بگم:
یک روز سر کلاس فقط و فقط دو نفر بودیم، یکی من و یه خانم دیگه. این استاد اومد توی کلاس و بعد از چند دقیقه سلام و فلان... دفترش رو باز کرد و شروع کرد از اول دونه دونه حضور غیاب کردن! O_o
بعد بهش گفتیم استاد ما فلانی و فلانی هستیم خب حضوری چیزی میخواید بزنید بزنید... در جواب بهم گفت: میخوام با بچه ها آشنا بشم........!

سلام شاید تجربه ی اولش باشه واسه همین میخواد اشتباه نکنه.

احتمالن آشنا داشته اومده 

من دبیرستانم ولی یه معلم دارم یه ربع اول کلاس رو خواب میمونه نیم ساعت بعدی رو حال احوال پرسی میکنه و در کنار شوخی ها و حرفاش کمی به درس میپردازه :)))))