50- مسیر شغلی (1): پایه و اساس!
شنبه, ۹ دی ۱۴۰۲، ۰۳:۲۱ ب.ظ
- رفتم کامپیوتری که توی خونه بود و خاک میخورد رو بفروشم به جاش لپتاپمو ارتقا بدم، کامپیوتر فروشی که از آشنایان هست بعد از این که گفتم میخوام دفتر تبلیغاتی بزنم (چون دوره داخلی و خارجی زیادی رفتم) و میخوام یه لپتاپ خوب بگیرم و مشخصات لپتاپی که میخواستم رو بهش گفتم (یه لپتاپ 80 میلیونی) ، گفت اول بیا یه لپتاپ در سطح متوسط حدوداً 30 تا 40 تومن بگیر بعد اگه یه جایی برای شرکتی خواستی کار کنی یا خواستی بری سمت کارهای سنگین تر مثل کار های بازی سازی، تبیلغاتی و انیمیشن، بعد برو یه لپتاپ یا کامپیوتر عالی بگیر در حد 100 تومن. گفت سعی کن عجله نکنی و قدم اولتو محکم برداری و جا پاتو محکم کن و اینطوری بهتر از یه جاپای سسته، همون که میگه: خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج. بخاطر همین میخوام برم یه مغازه شاگردی اون حیطه کاری بعد آشنا شدم و تجربه به دست بیارم، بعد کارمو شروع کنم.
- چند روز پیش داشتم با یکی شاگرد های چاپ و تکثیر صحبت می کردم که نزدیک 5 سال اونجا کار میکرد، میگفت که:
- بازار کار خدمات کامپیوتر توی شهر زیاد خوب نیست: جواب میده شروعش کن، یا میتونی یه استدیوگرافیک داشته باشی توی شهر
- سعی کن بری توی یه زمینه فول بشی و متخصص بشی، دوره که میبینی حتماً باید تمرین کنی.
- توی یه کاری باش بعد اگه دیدی یه کار دیگه خوبه میری یه جای دیگه.
- بعد از هر سختی آسونیه سخته اذیت میشی ولی رهاش نکنی ادامه بده و سعی کن یه کار رو تا صدش بری.
- این مغازه و دفتری که میرم اصلا نظم و ساعت کاری مشخصی نداره اینطوری که صاحبش اصلا تعادل رو رعایت نمیکنه بعضی شبها شده که تا ساعت 4 صبح دشتن چاپ میزدن، شاگردش میگفت «وقتی اینطوری باشه مردم هم زیاد بهش اهمیت نمیدن!»
۰۲/۱۰/۰۹