جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

یادگیرنده مادام العمر

جزیره من

اینجا جزیره اختصاصی آقای سین هستش :) اینجا از خاطرات دانشجویی تا خاطرات تدریس تا مطالبی که در مورد رشد و توسعه فردی هستش و برام جالبن رو مینویسم گاهی اوقات هم دلنوشته ؛)

آخرین نظرات

۴ مطلب با موضوع «انگیزشی/ تلنگر» ثبت شده است

چند روز که استاد نمرات رو وارد سامانه کرد خیلی ها رو انداخت بود و طبق روال معمول دانشجو ها هم حمله ور شدن به پیوی استاد برای خواهش و التماس برای پاس شدن ، اما انگار استاد شب آنلاین شد و جواب دوستان رو میداد و دوستان هم براشون مهم نبود و استاد رو با پیام هاشون سر کار گذاشته بودن و پیام های استاد رو میفرستادن گروه دانشجویی و موجبات خنده دوستان رو فراهم میکردند در این جواب هایی که استاد بهشون داده بود دو تا جواب خیلی برام جالب بود و پیام هاش تکان دهنده بود به اصطلاح متن دقیق دو تا از پیام ها این بود : «انشاالله در ترم بعد دوباره تلاش کنید. اگر به تعالیم دینی معتقدید با این روش درس خوندن باید نگران حلال بودن شغلی که قرار است بدان مشغول شوید یعنی معلمی باشید.»

یکی از پیام های دیگه هم بعد از اینکه یکی از دانشجو ها خیلی اصرار کرده بود و به استاد گفته بود که :« من در درس *** پایه علمی قوی دارم و قول میدم که در آینده دبیر خوبی بشم»

استاد در جواب گفته بودند که :

«متاسفانه پایه علمی کسی که از 20 نمره 7 میگیرد اصلا به درد معلمی نمیخورد و من به سهم خودم چنین خیانتی به دانش آموزان این مملکت نمیکنم».

بعد این پیام ها به خودم گفتم کاش حداقا نصف اساتید ما این نگرش رو داشتند.

این چند روز خیلی ذهنم رو درگیر کرده اینکه حرف استادمون خیلی دقیق بود ؛ از این نظر که ما اگه دانشجو معمولی بودیم و اگه استاد به دانشجو یه نمره هم میداد هر چند کار اشتباهی انجام داده و باید به حلال بودن حقوقش شک کنه اما ما دانشجو معلم ها نه تنها دانشجو هستیم بلکه معلم های آینده مملکت هستیم و هر سال قراره کلی دانش آموز زیر دست ما تربیت بشن و اینجاست که اگه یه استادی حالا چه در تدریسش کم بزاره و چه نمره الکی بده و پاس کنه ؛ چه خیانتی کرده به نظام آموزشی به وطنش به قطره قطره خون های شهدایی  که تمام زندگیشون رو گذاشتن برا این سرزمین.

تا اینکه امروز با اعتراض دوستانی که انداخته بود دوباره یه پیام بلند دیگه داد و حرف رو تایید کرد ؛ پیام ایشون :

از نظر من دانشجوی ترم پنجم دانشگاه می بایست ویژگی هایی داشته باشد که برخی از شما فاقد آن هستید. من به کلاس و امتحان و نمره دانشگاه طوری نگاه نمی‌کنم که گویی یک فرآیند تشریفاتی است و صرفا باید به پایان برسد. دانشجو باید طی تحصیل، صلاحیت گذر از امتحان و رفتن به ترم بعد را پیدا کند. مخصوصا این حساسیت در مورد دانشگاه فرهنگیان که دانشجویانش قرار است معلم بچه های این مملکت بشوند بسیار بیشتر است. از پول این مملکت دارند به شما حقوق می‌دهند تا درس بخوانید و سواد یاد بگیرید تا بتوانید به دیگران هم آموزش دهید. و دانشجویانی که برخی حتی در سواد خواندن و نوشتن هم اشکال دارند قطعا صلاحیت این کار را ندارند و اگر مذهبی یا اخلاقی هستند بدانند حقوقی که از این بابت می‌گیرند اشکال دارد. 
به هرحال کار دانشگاه و دانشجو و معلم با خواهش و تمنا و این چیزها راه نمی‌افتد. باید درس بخوانید و اگر نخواندید هیچ چیز دیگری به شما کمک نخواهد کرد.

 

آقای سین
۰۴ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۳۴

راستش امشب بعد نماز یه لحظه فکر کردم، که ما چه قدر کم فرصت داریم...

ما همش 20 تا 40 سال ( از روزی که خودمونو شناختیم) به طور میانگین فرصت داریم برای نه صد ها سال نه هزاران سال نه میلیون ها سال نه میلیارد ها سال بلکه برای ابدیت تصمیم بگیریم...

کلمه ابدیت که خیلی از ما راحت از کنارش رد میشم خیلی سنگینه خیلی...

همش این جمله توی ذهنم میاد:

20 تا 40 سال برای ابدیت....

امشب شاید تونستم کمی درک کنم این آیه قرآن رو : آیه 2 سوره عصر :

 که واقعا انسان دستخوش زیان است.

 

تفسیر نمونه :

به طور مسلم همه انسانها در زیانند (ان الانسان لفى خسر). سرمایه هاى وجودى خود را چه بخواهند یا نخواهند از دست مى دهند، ساعات و ایام و ماه ها و سالهاى عمر به سرعت مى گذرد، نیروهاى معنوى و مادى تحلیل مى رود، و توان و قدرت کاسته مى شود.
آرى انسان ، همانند کسى است که سرمایه عظیمى در اختیار داشته باشد، و بى آنکه بخواهد هر روز بخشى از آن سرمایه ها را از او بگیرند، این طبیعت زندگى دنیا است ، طبیعت زیان کردن مداوم !

 

و باز هم .... 20 تا 40 سال برای ابدیت....

 

پ.ن : مثل یه شوخی میمونه ، نه؟

پ.ن: و همین قدر غم انگیز و پر از استرس ، نه؟

 

آقای سین
۲۰ تیر ۰۰ ، ۲۱:۴۹ ۵ نظر

مهم نیست چقدر سختی تو راهته... مهم نیست چقدر شکست خوردی...
مهم نیست حتی موفق میشیم یا نه، مهم اینکه در صحنه می‌جنگیم صرف جنگیدن برای هدف اصله مهم اینه که با همه ی این سختی ها در مسیر بمونی و برای رسیدن ؛ تمام توانت رو بگذاری و تسلیم نشی و ادامه بدی ، شکست واقعی آنجایست که از درون تهی شوی و رها کنی، 

به قول یه دوست : 
تا زمانیکه آتشکده درونت روشنه، برنده ای!

 

وقت نیست پاشو بگو من ادامه میدم...

من ادامه میدم...

تو هنوز منو نشناختی :)

 

 

 

آقای سین
۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۳۰ ۵ نظر

پاییز بود ، کلاس فلسفه ، استاد شماره 6 :

آب زنده است ، درک میکند ، میفهمد ، دانشمندان برای روشن شدن تاثیر کلمه بسم الله که مسلمانان قبل از آب آشامیدن میگویند تحقیقاتی انجام دادند و متوجه شدند که در مولکول های آب تغییراتی ایجاد میشود ... 

بعد داستانی شبیه این کلیپ مطرح کرد...

ما انسان ها که 70 درصد بدنمون از آب تشکیل شده با خودمون چه میکنیم؟!

 

این کافی نیست که بدانیم در برابر تک تک کلمات مسئولیم؟

 

آقای سین
۲۳ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۱۹ ۱۴ نظر